کد خبر : 21465 / /
/

مسعود پزشکیان، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی و تنها عضو کابینه دولت اصلاحات که حالا در مجلس انقلابی است.

 

نماینده تبریز در مجلس گفت : اینها هر کسی را که می‌خواهند از میدان به در کنند یک انگی به او می‌چسبانند تا او را حذف کنند بعد حرف خودشان را بزنند و کار خودشان را کنند. این روشی است که متأسفانه تا حالا توانسته‌اند جلو بیایند و همه کانون‌های مجلس، دولت و قوه قضاییه را به قول خودشان یکدست کردند اما واقعیت‌های اجتماعی این اجازه را به آنها نمی‌دهد. به هر حال اعتصابات و اعتراضات شکل خواهد گرفت. نهایتاً امکان ادامه به این شکل وجود ندارد.

مسعود پزشکیان، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی و تنها عضو کابینه دولت اصلاحات که حالا در مجلس انقلابی است. او که از جمله مجلس دهمی‌های باقی مانده در دور یازدهم مجلس است میزان تضارب آراء و در مجموع ترکیب نمایندگان را مهم‌ترین تفاوت مجلس دهم و یازدهم ارزیابی می‌کند و می‌گوید: در مجلس یازدهم وقتی که یک تصمیمی می‌گیرند دیگر رأی‌اش را گرفته‌اند، در صورتی که مجالس قبلی به این صورت نبود.

متن گفتگوی مسعود پرشکیان با مُنیبان به شرح زیر است:

- به خاطر داریم که نمایندگان مجلس یازدهم در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری طی نامه‌ای از رئیسی برای حضور در انتخابات دعوت کردند اما اخیراً رئیسی در جلسه‌ای که با نمایندگان مجلس داشت از آنها درخواست حمایت کرد آیا این اظهارات نشان از اختلاف بین آنها است؟

بالاخره دولت‌ها دل‌شان می‌خواهد که حمایت و همکاری مجالس یا سازمان‌های دیگر را داشته باشند این حرف خوبی است. هماهنگ و همراه بودن می‌تواند برای حل مشکلات مملکت راهگشا باشد اما مسئله اینجاست که گرفتاری‌هایی که در حال حاضر در جامعه داریم، اعم از اقتصادی، مسکن و اختلافات بین سلیقه‌ای که تبدیل به تصمیم‌ گیری‌های سیاسی و جناحی می‌شود، آنقدر زیاد است که نمایندگان حداقل برای اینکه بتوانند در بین مردم حرفی برای گفتن داشته باشند، مجبور هستند در ظاهر هم که شده یک حرف‌هایی بزنند که خلاف جهت‌گیری‌های دولت است.

اینکه در حال حاضر وضعیت سفره مردم کم‌ رنگ‌تر شده غیرقابل انکار است در صورتی که همین افراد در دولت روحانی می‌گفتند چقدر اقتصاد و سفره مردم را به برجام گره می‌زنید؟! خب بفرمایید حل کنید برجام را هم پاره کنید. منتها الان برجام را پاره نمی‌کنند چرا که اینها به دنبال گفتگو هستند و می‌خواهند آن را به یک جایی برسانند که البته کار درستی انجام می‌دهند اما باید از آن آدم‌های تندرویی که همین الان هم در حال ایجاد مانع بر سر راه این دولت هستند و کاری می‌کنند که اینها نتوانند به یک فرجامی برسند پرسید که اگر وضع خودتان و اطرافیانتان خوب است آیا حق دارید برای کسانی که زندگی‌شان در سختی و گرفتاری سپری می‌شود، تعیین تکلیف کنید و به جای آنها ادعا کنید که ما می‌ایستیم؟! سفره شما هم مثل سفره دیگران بی‌رنگ شده است؟ شما هم مثل دیگران نان در خانه‌تان پیدا نمی‌شود؟ من نمی‌گویم گوشت پیدا نمی‌شود اما خیلی از خانواده‌ها هستند که حتی برای خرید نان هم مشکل دارند. لذا اجازه ندهیم یک عده برای اکثریت جامعه تصمیم بگیرند و همه را بازی بدهیم. برای همه شخصیت قائل شویم. همه را اعضای این جامعه و این مملکت بدانیم. یعنی غیر از یک تعداد خاص بقیه مال این مملکت نیستند و مثلاً خائن و جاسوس و یا ضد ولایت هستند؟!

اینها هر کسی را که می‌خواهند از میدان به در کنند یک انگی به او می‌چسبانند تا او را حذف کنند بعد حرف خودشان را بزنند و کار خودشان را کنند. این روشی است که متأسفانه تا حالا توانسته‌اند جلو بیایند و همه کانون‌های مجلس، دولت و قوه قضاییه را به قول خودشان یکدست کردند اما واقعیت‌های اجتماعی این اجازه را به آنها نمی‌دهد و این گرفتاری‌های اجتماعی بالاخره پاسخگویی را از نماینده و مسئول می‌خواهد و اگر نتوانیم اینها را حل کنیم به نظر من ممکن است منجر به جاهای باریک‌تری شود.

- منظور از جاهای باریک کجاست؟

به هر حال اعتصابات و اعتراضات شکل خواهد گرفت. نهایتاً امکان ادامه به این شکل وجود ندارد. برای مثال در فضای مجازی شخصی که سرهنگ بازنشسته بود مطلبی گذاشته بود البته فرقی نمی‌کند سرگرد یا سرتیپ بازنشسته آدمی که جنگ را اداره کرده، رانت نخورده و نگرفته، در زندگی‌اش فقط رفته جنگیده و با آن حقوق هم ایثار و فداکاری کرده خداوکیلی الان با این حقوقی که به آنها می‌دهند آیا می‌تواند یک زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشد؟! آنهایی که خوردند و بردند الان کیف‌شان کوک است و دارند حرف‌های گنده گنده می‌زنند. آنهایی که با تمام وجودشان برای این مملکت کار کردند الان که وقت پیری‌شان است حتی خانه ندارند و زندگی‌شان هم نمی‌چرخد اینها همه چیز را از دست رفته می‌بینند و این بی‌انصافی است که ما اینها را نبینیم. بی انصافی است که زندگی کسانی که به خاطر این مملکت انقلاب کردند و جنگیدند برای ما مهم نباشد. او که نخورده اگر می‌خورد الان وضعش خوب بود و لازم نبود اعتراض کند.

در حال حاضر تورم روز به روز بدتر می‌شود و همین الان هم اگر این‌ جوری بماند باز من می‌گویم خوب است اما به تصور من این روند نیز تشدید پیدا خواهد کرد و بهبود نخواهد یافت مگر اینکه یک مقدار تغییر در جهت‌گیری‌ها، در نگاه‌ها و سیاست‌ها به وجود بیاید و مشارکت، وحدت و انسجام داخلی به وجود بیاید وگرنه اینکه بیایی شعار بدهی که دیگران خائن و جاسوس هستند و مملکت را می‌فروشند کاری درست نمی‌شود. مملکت را کسی می‌فروشد که اعتماد و پشتوانه اجتماعی را از حکومت سلب می‌کند. وقتی ما اعتماد مردم را از دست دادیم یعنی مملکت را از دست دادیم یعنی ولایت را از دست دادیم. ولایت زمانی می‌تواند در مملکت ما بماند که پشتوانه اجتماعی همچنان نسبت به حاکمیت قوی باشد. وقتی ما پشتوانه نداشته باشیم یعنی هیچی نداریم. کسانی که مدعی‌اند ولایت فقیه باید در جامعه اول و آخر حرف را بزند باید تلاش کنند که مردم از حاکمیت رضایت بیشتری داشته باشند. هر چقدر رضایت از حاکمیت بیشتر باشد پایه‌های حکوممت قوی‌تر است. هر چقدر ضعیف‌تر باشد پایه‌های حکومت آنجا ضعیف‌تر است و ولایت هم در درونش ضعیف‌تر خواهد شد.

- اشاره کردید که همه را غیر از خودشان خائن می‌دانند برای مثال برخورد با تاج‌ زاده مدنظر شما بود و یا اینکه افراد دیگر؟

اصلاً تنها تاج‌زاده نیست و کلی عرض می‌کنم. در مورد تاج‌زاده این نکته مطرح است که او به تازگی بعضی وقت‌ها یک مقدار حرف‌های تندی می‌زند که ممکن است آنها را یک مقدار عصبانی کند اما مسئله اینجاست که با بسیاری از افرادی که حتی آن حرف‌های تند را هم نمی‌زنند نیز همین برخوردهای خشن را می‌کنند. اصولاً برخورد منصفانه و پذیرش مطرح است همچنان که خداوند در قرآن به پیامبرش می‌گوید «أَلَم نشرح لک صدرَک؟» حضرت موسی به خدا می‌گوید «ربّ اشرح لی صدری». انشراح صدر یعنی تحمل نظرات دیگران. خدا به موسی می‌گوید برو به طرف فرعون «إنّه طغی» او طغیان کرده است! اما وقتی می‌گوید با او حرف بزن می‌گوید «قولوا لها قولاً لیّنا» وقتی با او صحبت می‌کنی ملایم و لَیِن صحبت کن!

او فرعون است این موسی است. نه جامعه و کسانی که این طرف هستند فرعونند و نه آنها موسی هستند یک مقدار در نحوه گفتگویشان، حرفشان و تعاملشان با دیگران از آن به اصطلاح بالا بالاها پایین بیایند و تصور نکنند که اینها خیلی به مملکت علاقه و عشق دارند و همه دیگران می‌خواهند مملکت‌شان را بفروشند. تعداد خیلی زیادی در این مملکت وجود دارند که اگر بیشتر از ماها به مملکت عِرق نداشته باشند کمتر از ما ندارند. چه کسی نمی‌خواهد با سربلندی و عزت بتواند در آب و خاک خودش زندگی کند؟ ممکن است یک درصد پایینی اینجوری نباشند اما اینکه با اکثریت جامعه به این صورت برخورد کنند خیانت به مملکت، جامعه، کشور و آینده مردم ماست.

- همانطور که گفتید به دولت دوازدهم انتقاد می‌کردند که سفره مردم را به برجام گره زده است این دولت وابستگی به برجام ندارد؟

وحدت و انسجام داخلی یک اصل کلی است. هیچ جامعه، ملت، کشور و گروهی در طول تاریخ در تفرقه به قدرت نرسیدند و نتوانستند ماندگار بمانند. از سوی دیگر هیچ کشور، مملکت و جامعه‌ای در حصار بسته نتوانسته رشد و ترقی کند. ما برای رشد، ترقی کردن و دگرگون ساختن خودمان و جامعه نیاز به تعامل با دنیا داریم. نیاز به گفتگو با دنیا داریم. برجام یک قسمت قضیه است. چرا نباید در همه قسمت‌هایی که ممکن است و می‌توانیم حرف بزنیم از حق و حقوقمان کوتاه نیاییم و خودمان را ذلیل نکنیم. کسی نگفته وقتی حرف می‌زنی یعنی برو و تسلیم شو اما برای گفتگو کردن هم باید کارشناس برود و صحبت کند. روابط بین‌الملل تخصص است. هر کدام از این قسمت‌ها و طبقاتی که از آنها صحبت می‌کنی اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی کارشناس مربوط به خودش را دارد. من نمی‌توانم مثلاً کارشناس سیاسی و اقتصادی باشم. کارشناس اقتصادی تعریف دارد؛ کارشناس سیاسی تعریف دارد. کسی که می‌خواهد برای گفتگو برود هم تعریف دارد و باید تجربه و علم داشته باشد. ما برای فوتبال بازی کردن کارشناس خارجی می‌گیریم که ۱۱ نفر را در میدان بچیند و بعد می‌بینیم که دستاورد آن کارشناس خارجی چقدر با کارشناس داخلی فرق دارد. آن‌ وقت ما برای گفتگوهایی که حیات و سرنوشت مملکت ما به این گفتگوها وصل است با یک عده آدم‌هایی برای صحبت کردن می‌رویم که آن تجربه‌ها، مهارت‌ها، علم‌ها و نحوه گفتگوها را تمرین نکرده‌اند، دوره‌اش را ندیده‌اند، تجربه نکرده‌اند و می‌سپاریم به اینها بروند و بعد اینها نمی‌توانند به نتیجه برسند بعد می‌آیند می‌گویند ما نخواستیم عزت مملکت را بفروشیم کسی نگفته عزت مملکت را بفروشند اما اینکه چگونه باید حق‌مان را بگیریم روش دارد. این روش، قهر کردن و کنار ایستادن نیست.

- استیضاح وزیر صمت به کجا رسید؟

- استیضاح به چه درد می‌خورد؟ من از اول با استیضاح‌ها مخالف بودم. الان هم معتقدم که مشکل با استیضاح حل نخواهد شد. آن استیضاح‌هایی که در طول ۴۰ سال انقلاب شکل گرفته را بررسی کنید. کدام وزیر را استیضاح کردند و بهتر از او را آوردند؟! وزیر کار، ربیعی را برداشتند چه شد؟! وزیر اقتصاد را برداشتند کسی که به جایش آمد بهتر بود؟! فرض کنید من برای مدیریت کارم یک تیم دارم. مثلاً می‌گویند این شخص در تیم شما خوب نیست من هم یک عده ذخیره دارم. اگر تیمی که من انتخاب کرده‌ام به میدان بیاید بهتر از آنهایی است که در نیمکت ذخیره‌ها هستند. ذخیره را زمانی می‌فرستم که آن بازیکن اصلی‌ام نتواند بازی کند. ذخایری که اینها دارند به نظرم بهتر از نفرات اصلی آنها نیست چون از اول دولت سعی و تلاش کرده بهترین‌هایی را که می‌شناسد در طَبق اخلاق بگذارد و به مردم بدهد. در حقیقت آن کسی را که ما می‌خواهیم که آنها نمی‌آورند در نتیجه شخصی را که ذخیره است می‌آورند. ذخیره در نظر خود دولت ضعیف‌تر از آن کسی است که در میدان است بنابراین او هم مشکل را حل نمی‌کند.

- پشت پرده طرح‌های جنجالی در مجلس چیست؟ چرا مجلس یازدهم تا این اندازه بر روی خانواده و تنظیم جمعیت تمرکز کرده است؟

مشکلی که خودم در زمان تصدی وزارت داشتم و الان هم باز همین سوال وجود دارد همین است. وقتی وزیر بودم یک بار در شورای عالی انقلاب فرهنگی سوال کردم که آیا می‌شود به من یک دستورالعمل بدهید که «اسلامی کردن دانشگاه‌ها» یعنی چی که اگر من رفتم آن کار را انجام دادم نگویید شما التقاطی و غرب‌ زده‌ بودی، بالاخره من آن کار را کردم دیگر به من گیر ندهید. در نتیجه اینکه می‌گویند ما می‌خواهیم اسلامی کنیم یعنی می‌خواهند چه کار کنند؟ اقتصاد را می‌خواهند اسلامی کنند یعنی می‌خواهند چه کار کنند؟ می‌شود یک کتاب به ما نشان بدهند که اقتصاد اسلامی یعنی این. اگر ما رفتیم آن کار را کردیم بگویند ما اقتصاد را اسلامی کردیم. شما یک چنین کتابی داری من که تا حالا ندیدم با کلی‌گویی کردن که مملکت را اداره نمی‌کنند.

-هدف اصلی مجلس از طرح‌هایی که مطرح می کند، چیست؟

بنده معتقدم کار باید کارشناسی باشد. باید کارشناسان بنشینند و کارشناسی عمل کنند. اصولاً دولت باید لایحه بیاورد نه مجلس. مگر اینکه جایی دولت نتواند و مجلس با پشتوانه و یا عقبه محکم کارشناسی که دارد کارشناسی کرده و طرح بدهد. البته ممکن است مجلس عقبه کارشناسی قوی نداشته باشد در نتیجه اینکه من با یک تجربه و اطلاعات خام خودم بیایم و یک طرح بدهم. یک جایی را می‌بینم می‌خواهم آنجا را حل کنم، آنجا که حل می‌شود ۱۰ جای دیگر مشکل پیدا می‌کند. همان‌طور که الان در قوانین ما یک قانون می‌نویسیم، پشت سرش مرتب قوانین دیگری می‌نویسیم تا آن عوارضی را که آن قانون ایجاد کرده حل کنیم.

- جایگاه مجلس روز به روز ارتقا پیدا می‌کند و یا بالعکس؟

- به نظرم آن چیزی که بخواهد تبدیل به قانون شود نیاز به آدم‌هایی پخته، باتجربه و علاوه بر این پختگی و تجربه نیاز به یکسری عقبه‌های کارشناسی باتجربه عمیق دارد که بتواند کمک کند. هیچ‌کدام از مجالس ما این را نداشتند یا خیلی کم داشتند حالا این مجلس هم مشابه همان مجلس‌هاست. البته می‌گویند این مجلس انقلابی است. شهید بهشتی در کتاب علم و ایمان بحث‌هایی دارد که می‌گوید ایمان مثل یک موتور ماشین است علم مثل چراغ ماشین است. موتور ماشین هر چقدر هم قوی باشد اما اگر این ماشین چراغ نداشته باشد این موتور قوی شما را به کوه، دره و تپه می‌برد. داشتن یک روحیه جهادی بدون علم و آگاهی منجر به نابودی سریع‌تر یک فرآیند می‌شود. حالا هر فرآیندی که ما رویش دست بگذاریم. در نتیجه ابتدا ما باید آن علم را هم داشته باشیم تا این ایمان راهگشای ما شود. در دعا هم می‌گوییم «رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا، عملاً و ایمانا» بعد می‌گوید «الحقنی بالصالحین»، یعنی علمی بده، عملی بده و بعد ایمانی بده که با تمام وجود و اعتقاد و باور نسبت به آن علم و آگاهی عمل کنم. حرکت بدون علم حرکت در جهت خلاف است. هر چقدر ایمان ما قوی‌تر باشد این حرکت خلاف ما را با سرعت بیشتری از هدف‌مان دورتر می‌کند.

- یک نماینده گفته بود همه نماینده‌ها نخبه هستند. این طرح‌هایی که از مجلس بیرون می‌آید نشان می‌دهد نمایندگان نخبه هستند؟

ابتدا باید تعریف کرد نخبه به چه کسی می‌گویند زیرا الان هر ننه من غریبی نخبه شده است و هر کسی شده استاد دانشگاه. هر کسی را می‌گوییم پروفسور است. وقتی تعریف نکنیم همه این ادعا را می‌توانند داشته باشند. اگر بتوانیم تعریف را درست انجام دهیم آن‌وقت می‌شود گفت آیا من نخبه هستم یا نیستم. بالاخره نخبگی تعریف دارد یا ندارد؟

- شما در زمان ریاست لاریجانی در مجلس بودید و هم در زمان ریاست قالیباف، تفاوت عمده‌ این دو مجلس چیست؟

به قول خودشان مجلس را یکدست کرده‌اند در نتیجه این‌ جوری نیست که حتی طرح‌ها و لوایح نیاز به یک تعامل یا استدلال یا شکل گرفتن بین گروه‌ها داشته باشد و بر روی آنها بحث شود. معمولاً وقتی که یک تصمیمی می‌گیرند دیگر رأیش را گرفته‌اند مجالس دیگر اینجوری نبودند. حداقل یک موضوعی وقتی به مجلس می‌آمد باید حالت اقناعی پیدا می‌کرد. اینجوری نبود که یک طرحی را یک جریانی بیاورد و به این سادگی بتواند رأی بیاورد. قبل از این باید نظر آن جمع و مجموعه را جلب می‌کردی تا می‌توانستی رأی بگیری الان اینجوری نیست. اینها اگر دلشان بخواهد هر مصوبه‌ای را بیاورند که رأی بیاورد رأی می‌آورد فرقش این است.

اگر تصمیم بگیرند رأی می‌گیرند حتماً قانع هم می‌شوند با هم حرف می‌زنند و می‌گویند قانع می‌شویم. یعنی نوع قانع شدن که مطرح نیست می‌گویند ما قانع شدیم و قبول داریم. خیلی وقت‌ها که نمی‌شود بلند شد و اگر بلند شوی فقط وقت تلف می‌کنی. وقتی یک جریانی و سلیقه‌ای می‌خواهد یک حرفی را بزند خیلی راحت رأی می‌گیرند و می‌برند. مثلاً در بحث FATF و برجام در مجالس قبلی یک عده کاملاً مخالف بودند یک عده کاملاً موافق بودند، یک عده بینابین بودند این بحث‌ها باعث می‌شد یک عده این طرف بروند یک عده آن طرف بروند و بحث می‌شد. الان اگر یک چنین اتفاقی بیفتد بحثی شکل نمی‌گیرد. اگر موافقند که موافقند اگر مخالف شدند مخالف هستند. در بحث برجام اگر دولت قبل بود تا حالا در مجلس یک عده داد و بیداد راه انداخته بودند آقا چه کار دارید می‌کنید؟ چرا نمی‌گویید؟ طرح به مجلس می‌بردند و مصوب می‌کردند که دولت حق ندارد این کار را بکند اما الان همان چیزهایی را هم که مصوب کردند «حق ندارد»، همان کارها را می‌کنند و به آن شکل هم صدایی درنمی‌آید البته من معتقدم شورای عالی امنیت ملی باید این کار را کند. باید بنشینند صلاح این مسائل را با مقام معظم رهبری و یکسری کارشناس‌ها بررسی کنند و نهایتاً اگر جزئیاتی لازم بود طبق قانون به مجلس بیاید. نمی‌شود سرنوشت مملکت را با احساسات، شعارها و جریان‌های این طرف و آن طرف تعیین کرد. در زمان دولت قبل این جوری نبود آن موقع می‌گفتند باید مجلس به میدان بیاید، باید چنین و چنان کنید، پدر دولت را در آورده بودند که حق ندارید فلان کار را کنید باید تضمین صددرصد بگیرید. حالا ببینم می‌توانند تضمین صددرصد بگیرند؟ اصلاً در بحث معاملات در دنیا ‌هیچ جای دنیا تضمین صددرصدی وجود ندارد. ما خودمان قوانین را می‌نویسیم مگر تضمین صددرصد می‌دهیم؟ مگر نگفته بودیم تورم را از بین می‌بریم؟ مگر نگفته بودیم اشتغال ایجاد می‌کنیم؟ هیچ‌کدام را هم انجام ندادیم خب حالا چه کار کنیم؟

ذوالنور گفته اگر شرایط فراهم شود باز هم برجام را آتش می زنم؟

پس چرا حالا آتش نمی‌زند؟! آدم باید صداقت داشته باشد چه آن دولت و چه این دولت! «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبیٰ» وقتی داری حرف می‌زنی بر اساس عدالت حرف بزن حتی اگر علیه قوم و خویش خودت هم باشد. ما یاد نگرفتیم بر اساس عدالت صحبت کنیم و این گرفتاری است که داریم.

- فایل صوتی ظریف را منتشر کردند و به او خائن گفتند و بسیاری از چهره‌های تندرو در مورد او صحبت کردند. شما در جریان قضیه برجام در مجلس بودید آیا ظریف خیانت کرد؟

به نظر من ظریف همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند فردی سالم، جسور و آدمی درستکار و در ضمن خیلی کارشناس‌تر از اینها و اصلاً قابل قیاس با اینها نیست. همین مقدار کافی است که همین آمریکایی که اینها با او دعوا دارند ظریف را تحریم کردند و به خبرنگاران گفتند که با ظریف مصاحبه نکنند اما با این تیم جدید مثل آب خوردن مصاحبه می‌کنند چرا با اینها مصاحبه می‌کنند ولی از ظریف می‌ترسند برای اینکه ظریف از نظام و حاکمیت دفاع می‌کرد. ظریف بلد بود چه بگوید. بلد بود آنها را محکوم کند و در ضمن از مردم کشورش دفاع می‌کرد. اما این تیم جدید را ببینید قشنگ صدایشان می‌کنند و تازه دست‌شان هم می‌اندازند. مشکل کار این است که تا ظریف باشد اینها نمی‌توانند باشند. باید ظریف را خراب کنند که اینها باشند.

- ترکیب مجلس دوازدهم چگونه خواهد بود؟

بستگی به شورای نگهبان دارد. آیا باز خودش گزینش کند یا اجازه بدهد جامعه انتخاب کند تا افراد بیایند. این نگاه شورای نگهبان است که می‌تواند مجلس را یکدست کند یا اجازه دهد از سلایق، جریان‌ها و گروه‌های مختلف در مجلس حضور داشته باشند. بحث و تعامل کنند حتی اگر قانونی هم خلاف شرع نوشتند بنویسند. شورای نگهبان طبق همان اختیاری که دارد بگوید این خلاف شرع است و تأیید نکند ولی اجازه دهد در مجلس از نمایندگان عموم مردم و همه قشرها و طبقات اجتماعی جامعه حضور داشته باشند و این فقط با اجازه دادن و در صحنه آمدن میسر است وگرنه با روندی که وجود دارد اگر فقط یک جریان و یک نگاه بیاید این به نفع مملکت نیست.

- علت مخالفت شما با طرح شفافیت چه بود؟

شفافیت یعنی FATF چرا با FATF مخالفند؟ می‌گویند اگر ما ارزی را از اینجا به فلسطینی‌ها بدهیم فلان چیز را بدهیم اینها ما را رصد می‌کنند. یعنی اگر FATF باشد هیچ حرکت مالی و اقتصادی در منطقه اتفاق نمی‌افتد چراکه آنها می‌فهمند. ما FATF داخلی را پیاده کنیم آن وقت خواهیم دید که ۱۰ هزار میلیارد و ۵۰ هزار میلیارد و ۶۰ هزار میلیارد را می‌شود دزدید؟ ببینیم فلان رئیس بانک مرکزی می‌تواند فرار کند و بعد پول را گم کند. ببینیم آیا این بانک‌ها که پول مردم را خوردند و مردم به کف خیابان‌ها آمدند و آخر هم یک مقدار پول به آنها دادند این اتفاق باز هم می‌افتد؟

شفافیت این نیست که من چگونه حرف می‌زنم که بعد اینها برایم پرونده درست کنند این شفافیت نیست. شفافیت یعنی اینکه من، خانواده‌ام، قوم و خویشم و همه آن کسانی که با من هستند در روند مالی و اقتصادی رانت می‌گیریم یا خیر. FATF داخلی را پیاده کنند حالا که می‌گویند با FATF خارجی مسئله دارند و نمی‌خواهند خارج بفهمند اینها چه کار می‌کنند. چطور شد که در این مملکت ده‌ها و شاید هم صدها هزار میلیارد پول گم شده و هیچ کس خبر ندارد کجاست؟ درباره شفافیت من به عنوان نماینده باید حساب و کتابم را به قوه قضاییه می‌دادم و داده‌ام اما پسرم، دخترم، برادرم، خواهرم، عمه‌ام، خاله‌ام، هیچ‌کدام از اینها حساب و کتاب نداده‌اند. من اگر بخواهم بخورم می‌دهم آنها بخورند! این چه شفافیتی است؟! می‌خواهم بگویم من اصلاً هیچی ندارم همه داشته‌ام را به اسم بچه‌ام می‌کنم. مرتب می‌خورم و مرتب به اسم آنها می‌کنم این شد شفافیت؟!

اگر دنبال شفافیت هستیم حداقل قوانین خودمان را پیاده کنیم. مرتب می‌گویند زمین‌خواری اتفاق افتاده است رفتند همه جا را خورده‌اند و برده‌اند کاداسر اگر وجود داشته باشد و هر جای زمین کُد داشته باشد مگر می‌شود یکی بخورد، یکی سند بزند و یکی بتواند بخرد اصلاً امکان ندارد. مشکل جای دیگر است اگر ما دنبال این هستیم که شفافیت را در مملکت پیاده کنیم باید سیستم را درست کنیم. سیستم مذهبی و غیرمذهبی نمی‌شناسد. آن سیستم چپ و راست نمی‌شناسد.

- اینکه جبهه پایداری صحبت از شفافیت می‌کند ولی با FATF مخالف است یعنی چه؟

- اگر راست می‌گویند و با شفافیت مخالفند FATF داخلی پیاده کنند. لازم نیست آبروی من را ببری اگر من اشتباه کردم سیستم همانجا گوش من را می‌گیرد که تو اینجا اشتباه کردی اصلاً به آنجا نمی‌رسد که تو بیایی بگویی اعلام کن خوردی. ما اینقدر به آدم‌ها اجازه می‌دهیم حرکت کنند، گندش که بالا آمد آنوقت به فکر چاره می‌افتیم. چرا می‌گذارید من آنقدر پایم بلغزد و بلغزد که فاسد شوم؟! همان قدم اول که خواستم پایم را چپ بگذارم بگو چرا داری چپ می‌روی راه درست این می‌شود. نه اینکه ما اجازه بدهیم خودمان هم برایشان دام پهن کنیم دو سه نفر هم بفرستیم پرونده درست کنیم که بیرونش کنیم به خاطر همین است که مرتب در مملکت مدیر عوض می‌کنیم و همه را هم دزد کرده‌ایم.

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.