یکتا ناصر با این پست اینستاگرامی مشکوک طلاق خود از منوچهر هادی را آشکار کرد | یکتا ناصر فاز افسردگی گرفت
شایعاتی مبنی بر جدایی یکتا ناصر از منوچهر وجود داشت که واقعیت ندارد.
یکتا ناصر پست جدیدی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. یکتا ناصر کپشن غم انگیزی گذاشت. به نظر می رسد خانم یکتا ناصر حال روحی خوشحال در این روزها ندارد. یکتا ناصر همسر منوچهر هادی است و یک فرزند دختر دارد. شایعاتی مبنی بر جدایی یکتا ناصر از منوچهر وجود داشت که واقعیت ندارد.
یکتا ناصر| قهرمانهایی روی کاغذ
اهل قهرمان بازی نیستم، بازیهای خوب بازیگران را تحسین میکنم اما اهل قهرمان بازی و الگو داشتن نیستم. اگر قرار باشد الگو و قهرمان خاصی هم داشته باشم، در کتابهایی که میخوانم دنبال آنها میگردم. با خواندن داستانها تخیل خودم را پرورش میدهم.
کتاب و داستان این فرصت را به شما میدهد که بخواهید خودتان را جای فرد دیگری بگذارید یا نقش آن را بازی کنید. وقتی کتابی میخوانم، این فرصت بیشتر برایم فراهم میشود که نقشی را در ذهنم انتخاب کنم و دوست داشته باشم آن شخصیت را بازی کنم.
یکی از مثالهای خوبش که امکان بازی کردن آن هم مهیا شد، نمایش «مردگان بیکفن و دفن» است اما اگر قرار باشد خیلی رویاپردازی کنم؛ باید بگویم که دوست دارم نقشی در داستان آناکارنینا داشته باشم.
به دلیل حضور در نمایش مردگان بیکفن و دفن، نمایشنامههای زیادی میخوانم، به خصوص از ژان پل سارتر. لحظاتی در این نمایشنامهها ایجاد می شود که خیلی جذاب و دلنشین هستند.
این به جنسیت کاراکترهایی که این لحظات را برای من ایجاد میکنند، وابسته نیست و گاهی پیش میآید که خودم را جای یکی از آنها بگذارم.
یکتا ناصر؛ دور از حاشیه
در تمام این سالها تلاش کردهام که وارد حاشیه نشوم. این طور نبوده که برای دور بودن از حاشیه نقشه بکشم و برنامهریزی کنم. اخلاقم این طوری است.
چیزی که حالا هستم، همانی است که سالها بودنش را تجربه کردم و دوست دارم که باشم. تلاشم این است که فقط فیلم خوب کار کنم و با آدمهای حرفهای در این کار باشم.
به نظرم درگیر شدن با حاشیهها به کار لطمه خواهد زد و به همین خاطر است که همیشه از آن دور بوده ام. این خصوصیت اخلاقی من است و سعی کردم در عین حال نقشهای حاشیهای را قبول نکنم.
مجموع تمام این اتفاقات است که من را از حاشیه دور نگه داشته است. واقعا طبق نقشه پیش نرفتم. کاری را انجام دادم که فکر میکردم درست است. ذاتا اهل حاشیهسازی نیستم.
یکتا ناصر؛ یک زبان ویژه
خیلی از آدمها از همکاریهای پیدرپی من با منوچهر هادی میپرسند. برای آنها سوال است و سعی دارند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از من بپرسند که چرا چند کار من با کارگردانی منوچهر هادی همراه شده است.
این یک نکته تازه کشف شده نیست، در تمام دنیا این اتفاق میافتد. در سینمای ایران هم این مساله به کرات اتفاق افتاده است. در سینمای جهان خیلی از کارگردانان به شکل متداوم از یک گروه بازیگر یا عوامل پشت دوربین استفاده میکنند. ممکن است با یک فیلمبردار به هر دلیلی راحتتر باشند.
خیلی وقتها به جای اینکه کاری نقد شود، در مورد پشت صحنه و پیش پرده آن صحبت میشود. برای آنها جذابتر است. منوچهر هادی جزو آن دسته از کارگردانانی است که بعد از چند همکاری، کار کردن با او برایم راحتتر است.
چرا که هم من به سرعت متوجه میشوم که او چه چیزی از من میخواهد و هم اینکه او در مورد تواناییها و اندازه مهارتهای من به شناخت کافی رسیده است. قطعا بعد از این همه کار کردن با سلیقههای حرفهای همدیگر آشنا شدیم و اگر در جاهایی به اختلاف نظر هم میرسیم با تعامل و یک زبان مشترک آن را حل میکنیم.
از همکاری با او به نتایج خوبی رسیدم و کار تمام شده برایم جذاب بود. به نظر من این اتفاق درباره بازیگران دیگر هم وجود دارد. بعضیها با عوامل و گروهی خاص احساس راحتی بیشتری داشته و بیشتر با هم کار میکنند.
تصویر و اجرا
کار تصویر و نمایش، تفاوتهای زیادی باهم دارند. کسی که تئاتر کار میکند باید به نکات متفاوتی توجه کند. اما با وجود این تفاوتها باید به نکتههای تکنیکی هم توجه کنیم. راستش به نظرم آدمها؛ یا بازیگران خوبی هستند یا نیستند.
اما ممکن است به دلایلی بازیگری در تصویر بهتر از تئاتر ظاهر شود اما به شکل عام چیزی را عوض نمیکند یعنی اگر تو بازیگر خوبی باشی، هم در تئاتر خوب هستی و هم در تصویر.
ممکن است گاهی نقشی به وجود بیاید که اساسا برای تو مناسب نباشد که به نظر من یک بازیگر باهوش میتواند تشخیص دهد که چه نقشی مناسب اوست و اگر نقشی با احوالات و مهارتهای او همخوانی نداشته باشد، آن را قبول نمیکند. به هر حال برای من کار تصویر و تئاتر تفاوت بنیادی ندارند.
دغدغه کارگردانی
تا همین امروز، هیچ وقت دغدغه کارگردانی نداشتهام. به طور جدی به این مقوله فکر نکردهام و شاید بزرگترین دلیل آن این است که هنوز از بازیگری لذت میبرم.
لذتهای کشف شده و نشده زیادی در این مقوله وجود دارد و برای من بازیگری خیلی جذاب است. شاید اگر در یک برهه زمانی، به این نتیجه برسم که دیگر نقشهای خوبی برای من وجود ندارد یا اینکه دوست داشته باشم فضاهای جدیدی را تجربه کنم، ترجیح میدهم سراغ نوشتن بروم تا کارگردانی.
فکر میکنم کارگردانی اعصاب فولادین و قدرت تحمل بالایی نیاز دارد که بتوانی عده زیادی را وارد جبهه فکری خودت بکنی و آنها را با خودت همسو کنی!
من خیلی حوصله سر و کله زدن با آدمها را ندارم و برای من کلنجار رفتن با آدمها و قانع کردنشان سخت است و در خودم چنین چیزی را نمیبینم.
کارمان سخت است
نمایش مردگان بیکفن و دفن، متن معروفی از ژان پل سارتر است و همین نکته به خودی خود، کار ما را خیلی سنگین میکند. متنی که خیلی از هنرمندان آن را روی صحنه بردهاند یا اینکه مردم قبل از اینکه اجرا را ببینند، نمایشنامه را خواندهاند و همین ذهنیت قبل از اجرا، کار ما را سخت میکند.
در عین حال باید به متن و آن نویسنده بزرگ وفادار باشیم و هم اینکه بتوانیم در چارچوب تئاتر خودمان کاری را انجام دهیم که فکر میکنیم درست است.
فضای کار، در بیشتر اوقات تلخ و تاثیرگذار است و ما سعی داریم کار آبرومندانهای را روی صحنه ببریم؛ به خصوص اینکه همانطور که میدانید، آخرین اجرای این نمایشنامه را زنده یاد استاد سمندریان سال 58 روی صحنه برده است.
سینما از کتاب میآید
با کتاب خواندن باید آشتی کنیم تا بتوانیم از موبایلها و دنیای مجازی دور شویم. نمیتوان از گوشیهای هوشمند برای همیشه دور شد چون آن ها هم وسایلی هستند که این روزهادر حوزه ارتباطات کمک زیادی به ما میکنند.
اما خیلی اوقات زیادهروی است و باید زمان کمتری را صرف آن کرد و یک جایگزین کنارش گذاشت. خیلیها عقیده دارند که با حضور در شبکههای مجازی میتوانند اطلاعات لازم را در هر زمینه از اخبار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی گرفته تا مسائل سرگرمکننده به دست آورند.
اما خیلی از اوقات این اطلاعات قابل استناد نبوده و صحیح نیستند. بنابراین فرصتها را میتوان به شنیدن موسیقی خوب، دیدن فیلمهای ارزشمند و مطالعه کتابهای خوب اختصاص داد.
کتابهای زیادی این اواخر خواندهام. یکی از کتابهایی که دوست دارم برای خواندن پیشنهاد دهم، نمایشنامهای با عنوان «شیطان و خدا» از ژان پل سارتر است.
ارتباط خیلی خوبی با این کتاب برقرار کردم و آن را دوست داشتم. در مورد فضای این نمایشنامه حرفی نمیزنم و فکر میکنم این طوری کنجکاوی همه برای خواندن این کتاب برانگیخته میشود. توضیح نمیدهم؛ چرا که فکر میکنم در حق کتاب خیانت می کنم و داستان را لو میدهم.
برترینهای سینمای ایران
سینمای ایران فیلمهای خوبی را در طول تمام این سالها تولید کردهاست و فکر میکنم در همین لحظه نمیتوان فهرست دقیقی از اسامی بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران آورد.
خیلی از فیلمها به دلیل مطرح شدن بیشتر در خاطرمان ماندهاند و طبیعی است که آنها را زودتر اسم ببریم اما امکانپذیر نیست که فهرست دقیقی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را بگویم. طبیعتا فیلمهای اصغر فرهادی در این فهرست قرار میگیرند؛ فیلمهای خوبی که بازتاب جهانی داشتهاند.
این فیلمها در طول این سالها آبروی سینمای ایران بودهاند و خیلیهادوستشان دارندو من هم از آنها مستثنا نیستم و برای این فیلمها احترام قائلم. اما در نهایت ترجیح میدهم که اسمی از فیلم خاصی نبرم .
در مورد کارگردانهای برتر سینمای ایران باید بگویم که اصغرفرهادی، کیانوش عیاری و زندهیاد علی حاتمی حتما جزو سه کارگردان برتر سینمای ایران هستند.
علی حاتمی در فهرست قریب به اکثر سینماگران ایرانی به عنوان کارگردان برتر سینمای ایران قرار دارد.دلایل مختلفی هم دارد؛اول اینکه سینمای او خیلی ملی و شرقی است و اصولا فیلمهایش ویژگی مخصوص به خودشان را دارند و خیلی جریانساز بوده اند.
دوم اینکه اتفاقهای مهمی در سینمای او رخ داده است، جدای از اینکه هر یک از ما کدام یک از فیلمهای او را دوست داریم و با کدام ارتباط نزدیکتری برقرار میکنیم، او سبکی در سینما دارد که در عین حال هم دلنشین است و هم هنری و شاعرانه.