زن مطلقه شهاب حسینی مدلینگ شد| پریچهر زن شهاب حسینی با این لباس و تیپ کولاک کرد+ عکس
پریچهر قنبری همسر شهاب حسینی مدتی است که عکس های تنها با کپشن های غمگین منتشر می کند و مدام از تنهایی صحبت می کند.
تصویری جنجالی از همسر شهاب حسینی که گفته می شود از هم جدا شده اند در کالیفرنیا با استایلی شبیه مدل ها منتشر شد. پریچهر قنبری همسر شهاب حسینی مدتی است که عکس های تنها با کپشن های غمگین منتشر می کند و مدام از تنهایی صحبت می کند. او فقط بعضی وقت ها به همراه پسرش دیده می شود که با استوری جدیدش شک ها را به طلاق گرفتن از شهاب حسینی بیشتر کرده است. انتشار این استوری کنایه دار کافی بود تا دوباره بحث طلاق گرفتن او از شهاب حسینی مطرح شود. عکس همسر سابق شهاب حسینی را در ادامه مشاهده می کنید.
سید شهابالدین حسینی تنکابنی هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون ایرانی است که در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در شهر تهران به دنیا آمد.شهاب اولین فرزند یک خانواده شش نفره است و یک برادر و دو خواهر دیگر هم دارد.سیدفخرالدین حسینی پدر شهاب حسینی از دبیران آموزش و پرورش بود که دستی در ترجمه و تالیف کتاب داشت و چندین رمان و کتاب ترجمه شده توسط او منتشر شد. پدر شهاب حسینی بهمن ماه سال 93 درگذشت.مادر شهاب حسینی یک امدادگر سیار بود و شغل مادرش باعث شد تا چند سالی از کودکی شهاب حسینی در خرم آباد سپری شود.این هنرمند کشورمان در سال 1374 درحالی که تنها 22 سال داشت با پریچهر قنبری همسرش آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج گردید.
فیلمهای سینمایی شهاب حسینی
۱ – امتحان نهایی (۱۳۹۵)
۲ – لابی (۱۳۹۵)
۳ – فیلم برادرم خسرو (۱۳۹۴)
۴ – چهارشنبه (۱۳۹۴)
۵ – سایههای موازی (۱۳۹۴)
۶ – فروشنده (۱۳۹۴)
۷ – دوران عاشقی (۱۳۹۳)
۸ – طعم شیرین خیال (۱۳۹۳)
۹ – پنج ستاره (۱۳۹۲)
۱۰ – ساکن طبقه وسط (۱۳۹۲)
۱۱ – آشغال های دوست داشتنی (۱۳۹۱)
۱۲ – حوض نقاشی (۱۳۹۱)
۱۳ – هیس! دخترها فریاد نمی زنند (۱۳۹۱)
۱۴ – من و زیبا (۱۳۹۰)
۱۵ – یکی می خواد باهات حرف بزنه (۱۳۹۰)
۱۶ – آفریقا (۱۳۸۹)
۱۷ – برف روی شیروانی داغ (۱۳۸۹)
۱۸ – جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
۱۹ – خانه پدری (۱۳۸۹)
۲۰ – سوت پایان (۱۳۸۹)
۲۱ – پرسه در مه (۱۳۸۸)
۲۲ – آناهیتا (۱۳۸۷)
۲۳ – حوالی اتوبان (۱۳۸۷)
۲۴ – درباره الی (۱۳۸۷)
۲۵ – دل شکسته (۱۳۸۷)
۲۶ – سایه وحشت (۱۳۸۷)
۲۷ – سوپراستار (۱۳۸۷)
۲۸ – نیلوفر (۱۳۸۷)
۲۹ – پرچم های قلعه کاوه (۱۳۸۶)
۳۰ – محیا (۱۳۸۶)
۳۱ – ایستگاه بهشت (۱۳۸۵)
۳۲ – بچه های ابدی (۱۳۸۵)
۳۳ – غیرمنتظره (۱۳۸۵)
۳۴ – قصه عشق (۱۳۸۵)
۳۵ – باغ آلوچه (۱۳۸۴)
۳۶ – پیشنهاد 50 میلیونی (۱۳۸۴)
۳۷ – قتل آنلاین (۱۳۸۴)
۳۸ – رستگاری در 20/8 دقیقه (۱۳۸۳)
۳۹ – گرداب (۱۳۸۳)
۴۰ – الهه زیگورات (۱۳۸۲)
۴۱ – شمعی در باد (۱۳۸۲)
۴۲ – این زن حرف نمی زند (۱۳۸۱)
۴۳ – زهر عسل (۱۳۸۱)
۴۴ – واکنش پنجم (۱۳۸۱)
۴۵ – آدمک ها (۱۳۸۰)
۴۶ – رخساره (۱۳۸۰)
سریالهای شهاب حسینی
شهرزاد (فصل 1 و 2)
پس از باران 1379
همسفر 1380
پلیس جوان 1380
تب سرد 1382
مدار صفر درجه 1385
رقص پرواز 1385
شوق پرواز 1388
سرزمین کهن (کمال تبریزی، 1389)
تاتر های شهاب حسینی
اعتراف ( 1396)
برکرانه باد
افسانه
ملاقات
مستند
کربلا جغرافیای یک تاریخ ۱۳۹۵
من ناصر حجازی هستم… ۱۳۹۴
ساکن صحرای سکوت ۱۳۹۰
شهاب حسینی شاگرد گوشه گیر کلاس
حضور در یک محیط جنگی، دوری از تهران و اکثریت فامیل به انضمام نگرانی هایی که به خاطر شغل مادرم در آنجا متوجه ما بود، باعث شد تا در بازگشت به تهران احساس غریبی کنم و در کلاس پنجم شاگردی آرام و گوشه گیر باشم. معلمی که بیشتر از بقیه معلم های دوره ابتدایی دوستش داشتم، معلم کلاس پنجم من بود. در ابتدایی دانش آموز متوسطی بودم و هیچ گاه مبصری را تجربه نکردم.
تجدید شدن مبصر کلاس
دوران راهنمایی بود، از کودکی درآمده بودیم و می خواستیم شبیه بزرگ ترها رفتار کنیم. همین تغییر وضعیت به شدت روی درس خواندنم تاثیر گذاشت و باعث شد افت کنم. سال دوم راهنمایی بودم که در درس های ریاضی، علوم و عربی کارم به شهریورماه کشید. در راهنمایی نیز ورزشم فوتبال بود و این بار طعم مبصری را چشیدم. سال سوم مرا مبصر کلاس مان کردند.
دیپلم با اعمال شاقه
نزدیک امتحانات ثلث سوم سال سوم دبیرستان بود که به شدت دچار بیماری یرقان شدم. حالم به قدری خراب بود که نمی توانستم از خانه خارج شوم. معده ام حتی
آب خوردن را هم پس می زد. به خاطر بیماری نتوانستم در امتحانات شرکت کنم. به همین خاطر سال سوم را دوبار خواندم و سرانجام دیپلم را با معدل تقریبا خوبی گرفتم.
یک روانشناس در راه کانادا
آنقدر به خودم اطمینان داشتم که فقط در کنکور سراسری شرکت کردم. مطمئن بودم که قبول می شوم، اما نشدم. سال بعد در دانشگاه آزاد جواز ورود به رشته بازیگری را به دست آوردم. اما آن موقع چون این حرفه برایم مطرح نبود، صبر کردم تا نتایج سراسری هم مشخص شود. با قبولی در رشته روانشناسی به دانشگاه سراسری نقل مکان کردم. دو سال درس خواندم و بعد انصراف دادم. عمویم مقیم کانادا بود. قصد داشتم هرچه سریع تر به او برسم و در کانادا ادامه تحصیل بدهم. همین تصمیم باعث شد تا درس را نیمه کاره رها کنم. حالا که به گذشته ها فکر می کنم، می بینم درس شیرینی را رها کردم.
راننده پرمسوولیت ارتش
برای سفر به خارج یک سال تلاش کردم. وقتی نشد، رفتم سربازی؛ به این امید که بعد از پایان خدمت بروم. افتادم ارتش. در تیپ 65 نیروهای ویژه خدمت، کردم و راننده بودم. رانندگی در خدمت، کار سخت و پرمسوولیتی است.
معافیت به خاطر بیماری
بعد از 18 ماه خدمت دچار خونریزی معده شدم. مرا به بیمارستان 5022 منتقل کردند. آنجا به من گفتند تو نباید به خدمت می آمدی. تو به خاطر وضع معده ات می توانستی از معافیت پزشکی استفاده کنی. باتوجه به اضافه هایی که خورده بودم ترجیح دادم معاف شوم. این گونه بود که سر 18 ماه با خدمت خداحافظی کردم.
در سربازی عاشق پریچهر شدم
راستش در دوران سربازی بود که عاشق شدم. عاشق همسرم. همین موضوع تحمل سربازی را برایم سخت می کرد. افسری که نمی خواهم اسمش را ببرم متوجه این ماجرا شد و تا می توانست به پر و پایم پیچید تا آزارم دهد. راننده ها در زمان استراحت شان نباید نگهبانی بدهند.