افسردگی فریبا نادری با این عکس فاش شد| عکس جدید و دپ از فریبا نادری
عکس جدیدی با ژست متفاوت از فریبا نادری مشاهده می کنید.
فریبا نادری در تهران به دنیا آمد و یک برادر و دو خواهر دارد. فریبا نادری که در اوج جوانی با مسعود رسام که خیلی از او بزرگتر بود ازدواج کرد. فریبا نادری گفت که این ازدواج به تشخیص خودش انجام شدهاست. فریبا نادری پس از مرگ همسرش در سال ۱۳۸۸ در مصاحبهای با ایسنا اعلام کرد هرگز با بازیگران تلویزیون یا سینما ازدواج نخواهد کرد. فریبا نادری در مورد همسرش میگوید: «در کنار مسعود رسام زندگی عاشقانهای داشتم و با وجود بیست و هفت سال تفاوت سنی هیچ وقت در زندگی با او خلائی حس نکردم. حتی کوچکترین سخنان او برای من آموزنده بود و این بهترین خاطرهام از اوست که هنوز هم حرفهای پر محتوایش در خاطرم هست.»
نام کامل : فریبا نادری
تاریخ تولد : سال ۱۳۶۳
زادگاه و ملیت : ایرانی
رشته تحصیلی : گرافیک
حرفه : بازیگری و مدیریت بازرگانی
زندگی شخصی و حرفهایی فریبا نادری
او از کودکی عاشق بازیگری بوده و از بزرگترین آرزوهای زندگیاش این بوده که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان داشته قرار بگیرد. اما پدر و مادرش مخالف بازیگرشدن او بودند و او را به درس خواندن توصیه میکردند. در دوران کودکی بچه شیطون و بازیگوشی بودم و یادم میآید هم بازیام برادرم بود و بیشتر به دنبال بازیهای پسرانه بودم و اصلا عروسک نداشتم.
در دوران راهنمایی بودم که به طور خیلی اتفاقی پیشنهاد اجرا در برنامه نیمرخ به من داده شد اما مادرم مخالف بود. از این قضیه چند سالی گذشت تا اینکه به همراه دوستم که گریمور بود رفتیم دفتر آقای مسعود رسام. او مشغول تست از بازیگران برای سریال مروارید سرخ بود. من هم غافل از این ماجرا بودم که از اتاقشان بیرون آمدند و گفتند نوبت شماست.
من گفتم ما برای تست بازیگری اینجا نیامدیم. گفت: حالا که آمدی بیا تست بده. آن روز خوششانس بودم و در تست قبول شدم، اما میدانستم که خانوادهام مخالفت خواهند کرد. در قراردادم شرط کردم که خانوادهام هم باید پشت صحنه بیایند و گروه مروارید سرخ هم پذیرفتند. با این شرایط باز هم مادرم مخالفت کرد، اما سرانجام متوجه شد که علاقه من به بازیگری وصفناپذیر است و نمیتوانند مقابل علاقهام ایستادگی کنند و این شد که به بازیگری روی آوردم و در حال حاضر هم در سریال «غیرمحرمانه» ایفای نقش میکنم و خوشحالم که مردم هم از آن استقبال کردند.
مادرم هم از این نقش خوشش آمده است. فریبا نادری اتفاقی وارد عالم بازیگری شده است؛ او با سریال «مروارید سرخ» معرفی شد و با سریال گل بارون زده باعث شد که اهالی سینما روی بازی او حساب ویژهای باز کنند. او به جز بازیگری به خانهداری؛ به ویژه آشپزی علاقه دارد و هرگاه که در منزل هست، وقت خود را صرف آشپزی میکند.
فریبا نادری بازیگر نقس پری سیما در فیلم ستایش 2 میگوید: در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلمهایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری میکردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم. در دوران کودکی بسیار شیطون و بازیگوش بودم، از آنجایی که با برادرم حمید رابطه بسیار خوبی داشتم، تمام روز با او بازی میکردم و به همین خاطر شیطنتهایم هم پسرانه بود.
من حتی یک عروسک هم نداشتم و بهترین اسباب بازی من توپ «چهل تیکه» بود، یادم میآید که با بچههای محل، کوچه را میبستیم و هفت سنگ یا فوتبال بازی میکردیم. ازدواج همواره به عنوان یکی از مهمترین موضوعات مورد نظر جامعه ما مطرح بوده است. با ازدواج موفق میتوان آرامش واقعی را تجربه کرد و به رضایت حقیقی از زندگی دست یافت. فریبا نادری بازیگر جوان و توانا از خاطراتش در زندگی مشترک با مرحوم مسعود رسام و ازدواجهای امروزی میگوید.
زندگی فریبا نادری با مسعود رسام
در کنار مرحوم مسعود رسام زندگی عاشقانهای داشتم و با وجود 27 سال تفاوت سنی هیچ وقت در زندگی با او خلائی حس نکردم. حتی کوچکترین سخنان او برای من آموزنده بود و این بهترین خاطرهام از اوست که هنوز هم حرفهای پرمحتوایش در خاطرم هست.
گفت و گویی با فریبا نادری دربارهی ازدواج:
به نظر شما در زندگی مشترک عشق میتواند ملاک باشد؟
در ازدواج تنها عشق نباید ملاک قرار گیرد. بعضیها با عشق ازدواج میکنند اما بعد از مدتی مجبور به جدایی میشوند.
به نظر شما با ازدواج میشود به آرامش رسید؟
بستگی دارد. برخی برای فرار از محدودیت و تفکر خانوادههایشان تن به ازدواج میدهند و مثل یک زندانی به این قضیه نگاه میکنند. زندانی زمانی که میداند شرایط متعادلی بیرون از زندان میتواند داشته باشد قطعاً برای آزادیاش روز شماری میکند؛ چون به دنبال راحتی و آرامش است. اما وقتی میداند نه عشق دارد، نه پول و نه کار مناسب؛ قطعاً ترجیح میدهد در زندان بماند. در ازدواج هم نمونههای زیادی بودهاند که پس از ازدواج، آرامش درونیشان بر هم خورده و به روزهای قبل از ازدواجشان غبطه خوردهاند.
با خواستگاری سنتی موافقید؟
نه مدرن و نه سنتی. بهتر است تعادل حفظ شود.
بیوگرافی زنده یاد مسعود رسام:
مرحوم مسعود رسام (متولد ۱۳۳۶، تهران – درگذشت ۱۰ آبان ۱۳۸۸، تهران)، کارگردان و تهیه کننده تلویزیون بود. آخرین فعالیت زنده یاد رسام، کارگردانی مجموعه تلویزیونی غیرمحرمانه بود که سال 1387 از شبکه تهران به روی آنتن رفت. مسعود رسام 10 آبان سال ۱۳۸۸ پس از سالها تحمل بیماری سرطان خون در بیمارستان لاله تهران درگذشت.
فریبا نادری این روزها همراه مادرش زندگی میکند و در یک شرکت بزرگ؛ مدیر بازرگانی است. زمان بیکاریاش را صرف کتاب خواندن و گوش دادن به موسیقی میکند. هر چند که به کارِ خانه، خصوصا آشپزی بسیار علاقمند است.
زدواج و زندگی خصوصی فریبا نادری
مسعود رسام (متولد ۱۳۳۶) در حالی که نزدیک به ۳۰ سال از فریبا بزرگتر بود به او پیشنهاد ازدواج داد، نکته جالب دیگر اینکه متاسفانه این کارگردان و تهیه کننده با سابقه و حرفهای در همان روزها نیز بیمار بود و از بیماری کشندهاش آگاه بود (سرطان خون). فریبا نادری اما از دوران کوتاه زندگیاش با مرحوم رسام کاملا راضی است و او را شخصی با روح بزرگ میداند.
گرافیک خواندم
رشته تحصیلیام، گرافیک رایانهای بود، اما میخواستم زودتر به هدفهایم نزدیک شوم. من با کار بازاریابی شروع کردم، البته به علت بازیگری نمیتوانستم تمام وقت کار کنم. کار سختی بود. طرفهای مذاکره من اغلب مدیران باتجربه شرکتهای بازرگانی بودند. خوشبختانه الان در سمت مدیریت بازرگانی شرکتی بزرگ مشغول به کار هستم. طی این مدت به این نتیجه رسیدم که بیشترین نیاز مشتریان، کار خوب و درجه یک است و بهتر است به جای توجیه، از دقت در اجرای کارها استفاده کرد.
آماده نمایش
سریالهای یلدا، من و پوتی، نقره ماهی، دور هفتم، گنگ خوابیده و فاکتور کارهایی است که آماده پخش یا در نوبت پخش از تلویزیون قرار دارد. چند پیشنهاد سینمایی هم دارم که میخواهم خیلی حساب شده تصمیم بگیرم و ورودی به سینما داشته باشم که رضایتبخش باشد. اگر نقشی را دوست نداشته باشم، به هیچ عنوان آن را قبول نمیکنم. من تمامی نقشهایی که در آن بازی کردم را دوست دارم.
انسان زودرنج، احساساتی، حساس و مهربان هستم، البته این را اطرافیانم میگویند. آرزو میکنم، شبی را همه مردم دنیا، آرام و به دور از دغدغه بخوابند و هیچ کودکی گوشه خیابان روی کارتن، شب را به صبح نرساند. زمانی که بچههای فقیر را در خیابان میبینم، بغض میکنم. فقر این بچهها علامت سوالی است که همیشه در ذهن من باقی میماند. به عنوان یک زن، معمولا پوشاکی را میخرم که مطابق سلیقهام باشد و هیچ وقت چیزی را صرفا به خاطر مد بودنش نخریدهام.
اصولا آدم معاشرتی هستم و از ارتباط لذت میبرم، چرا که آدمها را خیلی دوست دارم و برای احساساتشان ارزش زیادی قائلم، به همین خاطر هم به خانهمان زیاد مهمان میآید و هم زیاد مهمانی میروم و هر دو حالت برایم خوشایند و بسیار لذتبخش است.
عاشق سفرم و از هر فرصتی برای مسافرت استفاده میکنم، عاشق طبیعت شمال کشور هستم به ویژه در پاییز و زمستان که زیبایی خارقالعادهای دارد.
سعی میکنم در کارهای خانه هیچ وقت کم نگذارم. آشپزی شبیه بازیگری است، اگر برای آن عشق و وقت صرف کنی، غذای شما خوشمزه میشود.
بازیام شاید خوب نباشد! (میخندد)، اما آشپز بسیار خوبی هستم، درست مثل مادرم. در بین بازیگران طنز، بازی یوسف تیموری و رضا شفیعیجم را خیلی میپسندم.