نگاهی به قسمت سیزدهم سریال قورباغه
حرکت در میان ژانرهای کلیدی سینما و تلویزیون حداقل روی کاغذ فرایند آسانی به نظر میرسد. گروهی از تماشاگران حرفهای سینما که به تماشای فیلم Zombieland رفته بودند احتمالا در پاسخ به این سوال که میتوانند فیلمنامهای کمدی ترسناک در سطح و اندازه این فیلم بنویسند، کلمات مثبتی به زبان میآوردند.
نگاهی به قسمت سیزدهم سریال قورباغه
حرکت در میان ژانرهای کلیدی سینما و تلویزیون حداقل روی کاغذ فرایند آسانی به نظر میرسد. گروهی از تماشاگران حرفهای سینما که به تماشای فیلم Zombieland رفته بودند احتمالا در پاسخ به این سوال که میتوانند فیلمنامهای کمدی ترسناک در سطح و اندازه این فیلم بنویسند، کلمات مثبتی به زبان میآوردند. اما رت ریسی و پائول ورنیک حتی با همکاری دیوید کالاهام هم نتوانستند موفقیت یکی از بهترین کمدی ترسناکهای قرن بیست و یکم را در دنباله آن تکرار کنند.
بنابراین آنچه از ترکیب و چینش ژانر در یک فیلمنامه مهمتر به نظر میرسد، حفظکردن کیفیتی است که نویسندگان آن شکلگیریاش را نوید دادهاند. هومن سیدی با نگارش فیلمنامه فیلم مغزهای کوچک زنگزده ثابت کرد که توان تحسینبرانگیزی در آراستن یک فیلم سینمایی به مجموعه جذابی از ژانرهای هنر هفتم را درون خودش پیدا کرده اما به نظر نمیرسد که دبورا یانگ، منتقد هالیوود ریپورتر، قسمت سیزدهم سریال قورباغه را هم به اندازه درام گانگستری هومن سیدی دوست داشته باشد.
در شرایطی که فیلم مغزهای کوچک زنگزده در ۱۱۰ دقیقه زمانی که داشت ترکیب جنونآمیزی از داستانپردازی حماسی و شخصیتپردازی احساسی را به تصویر میکشید، ضعفهای بزرگی در مسیر کلی فیلمنامه سریال قورباغه وجود دارد. اما برای سریالی که پس از سیزده قسمت هنوز حفرههای عجیبی در پردازش شخصیتهایش باقی گذاشته، قابل پیشبینی بود که در رسیدن به نقطه اوجی مشابه با فیلم مغزهای کوچک زنگزده به مشکل میخورد.
حتی برای تماشاگری که همه سیزده اپیزودی که تا امروز از سریال قورباغه منتشر شده را با دقت تماشا کرده، حدس و گمانهای بسیاری وجود دارد که به نظر نمیرسد در سه اپیزود باقیمانده هم برطرف شوند.
تزریق سینوسی هیجان
برای سریالی که در اپیزود اول درامی ماجراجویانه بود [و به شکل واضحی از فیلم La Haine الگو میگرفت] و در اپیزود دوم به تراژدیای گانگستری تبدیل میشد که شخصیتهای نوظهورش را به شکل عمیقی پردازش میکرد، احتمالا تبدیلشدن اپیزود سوم به درامی اجتماعی که به عمق تراژدیک ماجرا سقوط میکند، چندان عجیب نبود.
اگرچه اپیزود چهارم با فضایی کالت، متفاوت و نزدیک به آثار وس اندرسون به شیوه روایی پردازش داستان پناه برد اما اپیزود پنجم با تمرکز شدید روی تبدیلشدن به یک علمی تخیلی روانشناختی داستان سریال را وارد سطح جدیدی کرد که در اپیزودهای بعدی هیچ نشانی از بازگشت به آن فضای متمایز هم دیده نمیشد.
اپیزود ششم یک حرکت رو به جلوی تحسینبرانگیز در فیلمنامهای لقب گرفت که به سردرگم نگهداشتن مخاطبش افتخار میکرد. با این حال اپیزود هفتم بهعنوان پُردیالوگترین، مهمترین و پیشروندهترین اپیزود سریال پس از اپیزود نخست به همان میزان که روایت اصلی داستان را رو به جلو حرکت داد، ثابت کرد که این وظیفه خطیر را تنها از روی اجبار انجام داده و اگر میتوانست باز هم در تفسیر روایتش درجا میزد.
هشتمین اپیزود سریال قورباغه بالاخره به همان روایتی که تماشاگرش را برای روایت آن معطل کرده بود، بازگشت و البته که این جشن هیجانانگیز را به خوبی مدیریت کرد. پایان نیمفصل اول سریال در شرایطی رقم خورد که با مطرحکردن پاسخهای قابل قبول به همه پرسشهای رهاشده حالا این امید شکل گرفته بود که نیمه دوم نخستین مجموعه داستانی هومن سیدی همان انفجاری باشد که از آن انتظار میرود.
نگاهی به قسمت سیزدهم سریال قورباغه - ماجراجوییهای بدترکیب
قسمت نهم سریال قورباغه با ترک عادتی که برادران قبلیاش به آن اعتیاد پیدا کرده بودند، تصمیم گرفت تا داستانی بیتعارف و مستقیم را روایت کند. بنابراین بهعنوان نخستین اپیزود نیمه دوم فصل اول سریال به همان مقدمهای پرداخت که انتظار تماشای آن میرفت. دهمین اپیزود سریال قورباغه با بازگشتی شکوهمند و هیجانانگیز به گذشتهای نهچندان دور، پیریزیهای روایت اصلیاش را وارد سطح جدید کرد تا ثابت کند که هومن سیدی میداند زمان زیادی برای بیش از حد طولانیکردن داستانش ندارد. این اپیزود بهعنوان یکی از پیشروندهترین اپیزودهای سریال به مدار اصلیترین رابطهای که در سریال روایت شده، بازگشت تا شکلگیری شخصیتهایی که مدتها پیش معرفی کرده را نهایی کند.
مجموعهای درست از گذشتهنماییهای تاثیرگذار که در اپیزود یازدهم سریال به تصویر کشیده شدند، نشان میدادند که هومن سیدی و همکارانش همه تمرکزشان را روی روایت داستان اصلی قرار دادهاند. آنها با پیشبردن تحسینبرانگیز و هیجانآور ماجرا به یازدهمین اپیزود سریال قورباغه کمک کردند تا به کلیدیترین، مهمترین و خیرهکنندهترین اپیزود سریال [حداقل تا زمان انتشارش] تبدیل شود.
نگاهی به قسمت سیزدهم سریال قورباغه - ماجراجوییهای بدترکیب
دوازدهمین بخش مجموعه داستانی هومن سیدی در جایگاه طولانیترین اپیزود سریال [تا پیش از انتشار قسمت سیزدهم سریال قورباغه] با مطرحکردن زوایای پنهان و گمشده داستان اصلیِ شخصیتهای به ظاهر فرعیاش تلاش کرد تا در جایگاه صریحترین، شجاعترین و کلیدیترین اپیزود نیمفصل دوم سریال قرار بگیرد. اما کاملا واضح بود که فیلمنامه سریال هومن سیدی مسیر نادرستی را برای تکمیلکردن تکههای نهایی پازل بینهایت قطعهاش برداشته و کاخ جذابی که سریال قورباغه از داستانش ساخته بهزودی فرو میریزد.
قسمت سیزدهم سریال قورباغه با عجلهای نگرانکننده تلاش میکند تا شخصیتهای اصلی ماجرا را در مجموعه بیپایانی از چالشهای ریز و درشت قرار دهد و نهتنها در روایت سقوط شخصیتهایش به درون این چالههای کمعمق و عمیق شکست میخورد بلکه نشان میدهد فیلمنامه سریال از همان ابتدا هم ظرفیت و توانایی دستیابی به سطح خیرهکنندهای از هیجان آمیخته با سرعت را نداشته است.
منبع: ویجیاتو