مصاحبه با پردیس پورعابدینی بازیگر نقش «راضیه» در آقازاده
مصاحبه با پردیس پور عابدینی را بخوانید.
پورعابدینی گفت: من در دبیرستان رشته تجربی میخواندم، اما دوست نداشتم در این رشته ادامه تحصیل بدهم. از دوران کودکی هنر را دوست داشتم. وقتی وارد آموزشگاه بازیگری آقای کیمیایی شدم تصمیم گرفتم کنکور هنر بدهم و بازیگری بخوانم. البته در این میان پروژه «آقازاده» پیش آمد، اما انشاالله امسال وارد دانشگاه میشوم تا بازیگری بخوانم.
این بازیگر جوان با بیان اینکه میدانستم راه سختی را در پیش دارم و شاید به این زودیها نتوانم به آن برسم، افزود: با این که به خاطر اجرای تئاتر و بعد هم سریال «آقازاده» نتوانستم از کلاسهای آقای کیمیایی به طور کامل استفاده کنم، اما همان مقدار هم خیلی به من کمک کرد. همین آموزشها باعث شد من بدانم باید چه کار کنم. آقای کیمیایی خودشان در دوره پیشرفته کلاسها شرکت داشتند و متاسفانه من به خاطر اینکه سر کار رفتم نتوانستم در این دورهها شرکت کنم. اما در دورههای ما هم مستقیم نظارت داشتند و یکسری از نکات را به من میگفتند.
شناخت گام به گام از «راضیه» و «مانلی»
پورعابدینی گفت: در ابتدای کار من فقط میدانستم دو شخصیت «راضیه» و «مانلی» در یک سری چیزهای اساسی با هم فرق میکنند و هر چقدر داستان جلو میرود ممکن است با یکدیگر نقطه تلاقی داشته باشند. راستش در آغاز کاملاً گنگ بودم و نمیدانستم چه اتفاقی میافتد. با کمک آقای توفیقی هر چه کار جلوتر رفت، کاراکترها را شناختم. از اواسط کار، دیگر توانستم درباره نقش با کارگردان صحبت کنم. چون میدانستم چه اتفاقاتی میافتد. در این زمینه راهنماییهای آقایان توفیقی و عنقا خیلی تأثیر داشت. من وقتی وارد پروژه آقازاده شدم، شناخت چندانی از پدیده آقازادهها نداشتم. خیلی چیزها را در این سریال متوجه شدم.
پردیس پورعابدینی
وی عنوان کرد: یک سری از سکانسها بود که واقعا به لحاظ حس فکر میکردم کم میآورم. سکانسی بود که با آقای تارخ نشسته بودیم. راضیه از زندان آمده بود و حالش خوب نبود. حاج رضا به او میگوید نگران نباش. همه چیز درست میشود. راضیه سرش را باید بالا بیاورد و بعد عذرخواهی کند و گریه کند. پلانها را گرفتیم و حتی پلان آقای تارخ را هم گرفتیم. آخرین پلان مربوط به من بود.
من پایین را نگاه میکردم و فکر میکردم الان واقعا حسم یاری نمیکند چطور باید گریه کنم. همان موقع آقای تارخ به من اشاره کردند که من به نگاه کن و من نگاه کردم و گفتند اصلا پلک نزن و فقط به من نگاه کن و به موقعیت و اتفاقاتی که افتاده است فکرکن. همان لحظه آقای تارخ گریه کرد و من اصلا انگار رفتم در یک دنیای دیگری و من هم گریه ام گرفت. خیلی این تمرین و تمرکز برای من ارزشمند بود.
بازیگر سریال آقازاده افزود: یک بار هم برای صدایم یک سری از سکانسها را گرفتیم و بعد متوجه شدیم صدای من آنطور که باید نیست. باید کمی صدایم از دیافراگم بیرون بیاید و یک روز آقای توفیقی به من گفت آقای تارخ تو را کار دارد. رفتم و آقای تارخ با من تمرین کردند و کمک کردند من صدایم را از دیافراگم بیرون بدهم.