صحبت های مهران غفوریان بعد عمل قلب باز قلب همه را به درد آورد+ ویدئو
مهران غفوریان بعد از عمل قلب باز صحبت هایی برای مردم کرده است. مهران غفوریان خدا را شکر کرده است که زنده مانده است تا ببیند جانش برای بسیاری مهم است.
معرفی مهران غفوریان
نام: مهران
نام خانوادگی: غفوریان
تاریخ تولد: 1353/6/3
محل تولد: تهران
تحصیلات: لیسانس نقاشی
پیشه: بازیگر و کارگردان
تاهل: متاهل
مهران غفوریان کیست؟
مهران غفوریان در سوم شهریور 1353 در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. او از پدری تهرانی و مادری تبریزی متولد شده است و بزرگ شده تهرانسر و محله دریا میباشد.
پدرش سالها افسر نیروی دریایی بوده و در سال 1372 فوت کرده است. یک برادر به نام مهدی دارد که از او 5 سال بزرگتر است و آهنگسازی میکند. او در سال 1373 وارد دانشگاه شد و در رشته نقاشی به ادامه تحصیل پرداخت و در این رشته لیسانس گرفت. مهران غفوریان کمربند مشکی کاراته دارد، بسیار مهربان و با گذشت است و مادرش را خیلی دوست دارد. بازیگری را با مجموعه طنز جنگ 39، داریوش کاردان آغاز کرد.
از سال 1376 بود که برنامه گلها را ساخت و پس از آن حرف تو حرف، سپس در برنامه 1377، با مهران مدیری هم بازی شد، سپس این چند نفر را کارگردانی کرد و ساخت که در بین مردم به نام هژیرها معروف شده بود. بعد از آن هم، زیر آسمان شهر را کارگردانی کرد.
مهران غفوریان کی ازدواج کرد؟
مهران غفوریان در تاریخ 13 دی ماه 93 متاهل شد و چندی پیش از آن در برنامه تلویزیونی گلخانه خبر نامزدی اش را اعلام نموده بود.
کارهای سینمایی مهران غفوریان
1393: مجرد 40 ساله - شاهین باباپور
1392: کالسکه - آرش معیریان
1391: خواستگاری قلابی
1391: سر پیری معرکه گیری
1391 :جا به جا
1390: نردبان چوبی
1390: شیطان در می زند
1389: من پلیس نیستم
1389: رفیق فابریک
1389: سه نفر روی خط
1389: پیتزا مخلوط
1388: بی وب
1388: شیر و عسل
1388: حلقه های ازدواج
1388: میش
1388: فوتبالی ها
1387: پرواز مرغابی ها
1387: توهم
1385: دختر میلیونر
1385: کلاهی برای باران
1385: زن بدلی
1383: انتخاب
1383: شارلاتان
مجموعههای تلویزیونی مهران غفوریان
1393 در حاشیه - مهران مدیری
1393 سیگنال موجود است
1393 خاتون
1392 روزهای بد بدر - سعید آقاخانی
1392 شوخی کردم - مهران مدیری
1391 خانه اجاره ای
1390 چمدان
1390 خانه اجاره ای
1390 راه در رو
1388 زن بابا سعید آقاخانی
1388 عید امسال
1384 ارث بابام جواد رضویان
1382 ورود ممنوع ممنوع
1381 زیر آسمان شهر - سری سوم
1380 زیر آسمان شهر - سری دوم
1380 طبقه وسط مهران غفوریان
1379 گلهای 79 مهران غفوریان
1379 تماشا 79
1378 شب روباه
1378 گلهای 78
1378 زیر آسمان شهر
1378 این چند نفر
1378 حرف تو حرف
1377-1378 عید آن سالها
1377 گلهای 77 مهران غفوریان
1376 عروسی 77
1376 گلهای 76
1376 سلام سلام
1375 مسابقه پنچ
1375 فروشگاه
1373 لبخند سوم
گفتگوی خواندنی مهران غفوریان
مهران غفوریان کمدین و بازیگر سینما و تلویزیون است. با ما همراه باشید و گفتگو با مهران غفوریان از دست ندهید. غفوریان نگاه خوبی نسبت به طنز دارد که آن را با ساخت و بازی همزمان زیر آسمان شهر به اثبات رساند. او که در تبدیل یک موقعیت ساده به یک لحظه ناب کمدی استعداد عجیبی دارد و به راحتی هر صحنه سادهای را کمیک میکند. این بازیگر را همیشه در قالبی طنز دیدهایم و همیشه به یک میزان مورد علاقه بوده است. حالا میخواهیم وجوه تازهای از او را در این مصاحبه بشناسیم.
حال خوب من و مردم
به نظرم هر کسی باید کار خودش را انجام بدهد و در ژانر خودش درست حرکت کند. من که بازیگر طنزم بهتر است در همین رشته باشم. من دوست دارم یک نقش جدی بازی کنم اما ترجیح میدهم طنز خوب بازی کنم. همه چیز بستگی به این دارد که چه کسی تو را انتخاب کند و در چه کاری به خدمت بگیرد. قطعا من میتوانم جدی و تلخ هم بازی کنم و این تجربه را به صورت محدود داشتم اما طنز چیزی است که واقعا دوست دارم چون هم حال خودم را خوب میکند و هم حال مردم را.
خداحافظ رودربایستی
شاید کمی دیر متوجه شدم اما فهمیدم که لزومی ندارد به هر پیشنهادی، جواب مثبت بدهم. خیلی وقتها اواسط کار متوجه میشدم از آن پیشنهاد اولیه کلی فاصله دارد و توی ذوقم میخورد اما ادامه میدادم چون به تعهد کاری معتقد هستم و اینکه کار در هر حال باید به پایان برسد. اما حالا خجالت و رودربایستی را کنار گذاشتهام. مهم نیست به کسی بربخورد. مهم این است که دیگر اشتباه قبل را تکرار نکنم. کلا سعی کردهام در سالهای اخیر نه تنها در کار بلکه در زندگی شخصی هم تغییرات عمدهای در خود ایجاد کنم.
یک کار فانتزی آبرومندانه
کار «سیگنال موجود است» یک کار فانتزی اما با سر و شکلی آبرومند است. مهدی مظلومی دنبال این نیست که به زور هر چیزی بخواهد مخاطب را بخنداند. نوع کمدی آن را دوست داشتم و به نظرم نقشم در آن به شکل جالبی درآمده است. همیشه از بازی در نقش آدمهایی که کار نکردهام استقبال میکنم.
همکاری متوالی با مدیری
خوشحالم از اینکه در سالهای اخیر چندینبار با مهران مدیری همکاری کردهام. مهران کارهایی میسازد که شما نمیتوانید آنها را قبول نکنید. جنس بازی هر کدام از ما را میشناسد و نقشهایی که به افراد میدهد، بهترین انتخاب است. شرایط کار با او همیشه عالی است و همه کارهایش را میبینند. در این شرایط معلوم است که دوست دارم با او همکاری داشته باشم. فکر خوبی پشت کارهای مدیری است و نظم کارهایش مثال زدنی است. کارها و تیمش درجه یک هستند و انرژی زیادی به بازیگر میدهد. هر بار آنقدر نقش پیشنهادیاش جذاب است که آدم ناخودآگاه جذب میشود. کارهای آیتمی هم تنوع بازی خوبی به بازیگر میدهند و برای همین دوست دارم با مهران باشم.
ازدواج یعنی تغییر بزرگ
بعضیها میگویند بعد از ازدواج تغییر نمیکنند اما به نظرم این خودش یک جور نقص است؛ چون ازدواج شرایط زندگی و حتی فکر تو را نسبت به مسائل عوض میکند. مگر میشود آدم تغییر نکند!؟ شما کارهایی را انجام میدهید که فکرش را هم نمیکردید و برعکسش هم هست، یعنی کارهایی را که قبلا میکردید، دیگر انجام نمیدهید. البته درست است که آدم کلا عوض نمیشود اما به هر حال تغییراتی رخ میدهد. البته برای من این تغییرات به سمت خوبی بوده است.
ورزشهای برادرانه
مدتی همراه برادرم کاراته را دنبال میکردم. خیلی هم خوب پیش رفتم اما بعد از مدتی رهایش کردم. بدی کار بازیگری این است که شما نمیتوانید برنامه منظمی داشته باشید و از خیلی از کارها که دوستشان دارید، میمانید. روزی دوست داشتم قهرمان هنرهای رزمی بشوم و عاشق لباسهای این رشته بودم. من ذاتا استعداد چاقی دارم و به همین دلیل خیلی دوست دارم ورزش را در کارهای روزمره خودم قرار دهم ولی معمولا خیلی در این کار موفق نبودهام.
ماجرای بیسابقه خندوانه
به نظرم اتفاقی که در خندوانه افتاد یک ماجرای بیسابقه بود. رامبد جوان شکل خوبی از کمدی را در کارش خلق کرد که باعث جلب مخاطب شد. این حس صمیمیت فضای برنامه و اینکه ما باید زنده و با توانایی خودمان به تنهایی مردم را بخندانیم یک جور محک زدن خودمان هم بود. فکر نمیکردم اینقدر مورد استقبال واقع شود. البته من سعی کردم با خود و خانوادهام شوخی کنم که به کسی برنخورد. این برنامهها باعث نزدیکتر شدن مردم با بازیگران میشود. اساسا خنداندن مردم مهمترین مساله بوده وگرنه جنبه مسابقهاش بین بچهها اصلا مطرح نبود. خوشحالم که توانستم برای لحظاتی دل مردم را شاد کنم.
رویای گالری هنری
هنوز هم گاهی نقاشی میکشم. من اصلا از نقاشی وارد هنر شدم و بعد به بازیگری پرداختم. کارم هم خیلی خوب بود. یک زمانی فکر میکردم تابلوهای مختلفی کار کنم و نمایشگاه بگذارم ولی نشد. شاید بعدها این کار را انجام بدهم. (باخنده)
صدای خوب خوانندگی
برادرم، مهدی دنبال موسیقی رفت ولی من دنبال هنر پدرم یعنی نقاشی رفتم. پشیمان نیستم. استعداد موسیقی نداشتم. صدای خوب خوانندگی هم نداشتم اما به شدت به موسیقی علاقه دارم و کارهای برادرم را دوست دارم.
صداقت شرط اول رفاقت
آدم میتواند به راحتی با آدمهای زیادی آشنا شود اما رفاقت، زیاد اتفاق نمیافتد. من از دوستان زیادی ضربه خوردهام که فکرش را هم نمیکردم. به نظرم شرط اول و آخر رفاقت، وجود صداقت و روراستی است. الان خیلی راحت به هم دروغ میگوییم و مهم نیست اعتمادها از بین برود. برای همین خیلیها را میشناسم ولی دوستان زیادی ندارم.