زمانی که ماموران پلیس با شکایت پدر آتنا در محل حادثه حضور یافتند قربانی را به علت جراحات وارد شده به بیمارستان انتقال داده و متهمان را دستگیر و برای بازجویی به اداره پلیس ارجاع دادند.
از قرار معلوم شب گذشته، گروهی تحت عنوان بدرقه عروس و داماد، از روستای مجاور به این روستا وارد شده و با بی توجهی کامل، آسایش اهالی را سلب کرده و دردسر ساز شدند.
این عکس متعلق به سالهای دور در ایران است و گفته می شود همان زمان جنجال زیادی به پا کرده بود !
مردم شاهد این صحنه عجیب در خیابان شدند.
پسری جوان و خوش قیافه با چشمهای آبی گوشهای از راهرو دادگاه به دیوار تکیه داده و دختری جوان و زیبا نیز چند قدم دورتر از وی ایستاده بود و زیر لب با خود زمزمه میکرد و انگار به خاطر انتخاب اشتباهش خود را سرزنش میکرد.
این جملات بخشی از اظهارات جوان ۲۳ ساله ای است که با دلی پر درد اما قلبی مالامال از امیدواری و عشق به زندگی پا به دایره اجتماعی کلانتری شفای مشهد گذاشته است. او در شرح مشکلش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت : از همان دوران کودکی با دیگر همسن و سالانم متفاوت بودم.
بنا به گزارش رسانه های آمریکایی، زن جوان که شاهد خیانت همسرش با مادر خود بود در خصوص این اتفاق عنوان کرد : 11 ماه از ازدواجمان گذشته بود که متوجه رفتار های مشکوک همسرم با مادرم شدم .
پدر و مادرم می گفتند اگر بچه دار بشویم مشکلاتمان حل خواهد شد. اما با وجود آن که صاحب ۲ فرزند شدیم همسرم تعهدی نسبت به زندگی زناشویی مان نشان نداد و در اثر رفیق بازی با افراد ناباب به دام مواد مخدر افتاد.
حادیثه که به پیشنهاد ازدواج معشوقش مهمت دینچرلر «بله» گفت، با انگشتری به ارزش ۳ میلیون و ۱۳۳ هزار و ۲۸۰ لیر در انگشتش در دستور کار شبکه های اجتماعی قرار گرفت.
چهار ماه پیش با مردی آشنا شدم. او به طور سنتی به خواستگاریام آمد و با هم عقد کردیم.