روزی که با «عاطفه» در یکی از کافه های شهر آشنا شدم، خیلی دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم به هر طریق ممکن به او کمک کنم اما آرام آرام او به طرز جنون آمیزی عاشق من شد و ...