جوان ۳۴ ساله ای که سابقه بستری در بیمارستان روان پزشکی مشهد را دارد و خود را «پادشاه» می دانست در یک اقدام جنون آمیز پدرش را کشت و مادر و خواهرش را نیز به شدت مجروح کرد.
وقتی به پدرم گفتم عاشق دختری شده ام و قصد دارم با او ازدواج کنم کمربندش را کشید و همه بدنم را کبود کرد، من هم برای لجبازی با پدرم به سوی خلافکاری کشیده شدم تا جایی که ...
روزی که با تصوراتی احمقانه از شوهرم طلاق گرفتم مسیر زندگی ام نیز تغییر کرد به طوری که مخفیانه به عقد موقت پسر جوانی درآمدم اما او بعد از گذشت چند سال مرا رها کرده و قصد ازدواج با دختر دیگری را دارد...