جستجو
کد خبر : 4747 /

باران کوثری که اخیرا در برنامه پیش گو دعوت شده بودخاطره جالبی از مادربزرگ مرحومش تعریف کرد.

باران کوثری ۲۵ مهر ۱۳۶۴ در تهران به دنیا آمده و دانش‌آموختهٔ رشته نمایش از هنرستان سوره است. باران کوثری (زادهٔ ٢۵ مهر ١٣۶۴) بازیگر سینما و تئاتر اهل ایران است. نخستین تجربه بازیگری باران کوثری، بهترین بابای دنیا (۱۳۷۰) ساخته داریوش فرهنگ است. نقش‌آفرینی‌های بعدی باران کوثری تا سال ۱۳۸۰ به تمامی در فیلم‌های مادرش رخشان بنی اعتماد است. باران کوثری اخیرا در سریال ملکه گدایان نقش آفرینی کرده است.

کوثری از سال 1370 با فیلم بهترین بابای دنیا به کارگردانی داریوش فرهنگ وارد عرصه بازیگری شده است. و بعد از ان در فیلمهای مادرش حضور یافت.

باران کوثری همسر دارد؟

باران کوثری تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

اینستاگرام باران کوثری : instagram / barankosari

پدر و مادر باران کوثری

جهانگیر کوثری پدر باران کوثری از تهیه کنندگان سینما و کارشناس فوتبال است و مادرش رخشان بنی اعتماد  یکی از معروف ترین کارگردانان ایرانی است. 

جهانگیر کوثری پدر باران کوثری از تهیه کنندگان سینما و کارشناس فوتبال است و مادرش رخشان بنی اعتماد  یکی از معروف ترین کارگردانان ایرانی است. 

گفت و گو با باران کوثری

باران کوثری جزو هنرمندانی است که توانست خودش  را از زیر سایه نام های بزرگ بیرون بکشد و به عنوان یک شخصیت مستقل معرفی کند. خیلی سخت بود؟ چون حتی همین اواخر هم چنین اظهارنظرهایی گفته شد.

من حرفم این است که اصلا بگویند! من از اول برخوردم با این ماجرا این طور بوده که بله ! من جزو معدود کسانی هستم که پدرو مادرم در این رشته بودند و در هر مصاحبه ای و روی هر صحنه ای که جایزه گرفتم خودم دوباره این را یادآوری و تاکید کردم که افتخار زندگی من این است که زیر سایه این دو اسم زندگی می کنم! چرا باید خودم، خودم را از زیر این سایه بیرون بیاورم.

نه! زیر سایه بودن که بد نیست. اما بحث این است که کیفیت کار خود شما معرف شماست. هیچ وقت این سختی را حس کردید؟! صادقانه!

بله! می گویم کجا! اینکه مرا دیرتر جدی گرفتند. در حالی که معتقدم به لحاظ کیفی خیلی دور از بقیه نبودم. شاید بهتر نبودم. مثلا در بیست ویکی، دوسالگی کیفیت بازی ام خیلی دور از بقیه نبود اما من دیرتر جدی گرفته شدم. حتی بعد از آنکه برای خون بازی و روز سوم جایزه گرفتم. مشکلی که اتفاقا من در تئاتر کمتر داشتم.

در حالی که شما از سینما وارد تئاتر شدید!

برای اینکه در این روند خودم توانستم خودم را بشناسانم. خیلی ها بودند که از دانشگاه پدر و مادرم مرا ندیده بودند. خیلی ها برخورد نزدیک نداشتند. خیلی از تئاتری های جوان تر بودند که من باعث آشنایی شان با خانواده ام بودم. برای همین در تئاتر من از اول جدی تر گرفته می شدم.

اما این سختی! بله! من این سختی را حس کردم. به همین دلیلی که گفتم. اما واقعیت این است که سختی به چشمم نیامد. برای آنکه نکات مثبت و با ارزش و بی نظیر داشتن چنین خانواده ای برایم خیلی بیشتر بود.

شاید اگر بخواهیم صادق باشیم یکی از چیزهایی که کمک کرد تا شما به قول خودتان جدی گرفته شوید حضور شما در تئاتر بود. به این معنا که تئاتر بی رحم تر از سینماست. سینما می تواند دست کم در کوتاه مدت حتی ناتوانی را هم به نوعی مخفی کند. اما در تئاتر این گونه نیست…

امیدوارم و ضمن اینکه به خودم هم کمک کرد. نه اینکه هدف مهم تر من سینما باشد که مثلا بیایم از تئاتر برداشت کنم برای سینما. تئاتر برای من تبدیل به یک نیاز شده است. در 10 سال اخیر حداقل من سالی یک تئاتر کار کرده ام!

عکسی از باران کوثری و حامد بهداد در پشت صحنه فیلم سد معبر

چرا چنین نیازی را حس می کنید؟

نیاز به این معنا که تجربه ای است که هیچ جای دیگر به دست نمی آید. مثل خود بازیگری. خیلی تجربه نابی است. من تجربه روی صحنه رفتن را با هیچ چیز دیگری نمی توانم مقایسه کنم. نمی توانم بگویم اگر مثلا چنان فیلمی بازی کنم مثل تجربه ای می شود که روی صحنه لذتش را می برم.

برای همین حداقل سالی یک تئاتر کار می کنم. خیلی خیلی معتقدم که به بازیگری من در سینما کمک کرده است. به قول شما چه به دید تماشاگر نسبت به من، چه به بازی خودم.

جدا از این لذت بخش بودن، برای شما در تجربه سینما و تئاتر کدام روی کدام تاثیر می گذارد؟

نمی توانم بگویم. بعضی فیلم ها لذت شان از بعضی تئاترها بیشتر است و بالعکس. نظر کلی نمی توانم درباره این بدهم که کدام تجربه را بیشتر ترجیح می دهم واقعا هر دو…

این محافظه کاری است؟!

نه اصلا! آن تئاترهایی که لذت شان را با هیچ چیز عوض نمی کنم شاید برخی شان شرایط خاصی داشتند که تعداد کمی آنها را دیده باشند. نه! حرف محافظه کارانه ای نیست! برای این نمی گویم که نخواهم جواب بدهم. بعضی تئاترها به آدم نمی چسبد.

مثل بعضی فیلم ها ولی تجربه بازی کردن جلوی حسن معجونی در نمایش «در میان ابرها» را تقریبا می توانم بگویم با کمتر فیلمی عوض می کنم. هنوز که بعد از  10 سال آن تئاتر را اجرا می کنیم به اندازه روز اول از بازی کردن در آن نمایش و بازی مقابل حسن معجونی لذت  می برم.

در حال حاضر مقوله بازیگری در کشور ما به نوعی مساله شده است. تئاترها دارند ستاره محور می شوند. که بخشی از آن هم طبیعی است. با تزریق پول و خصوصی شدن چنین روندی غیرمعمول هم نیست…

کجای دنیا این طور نیست؟! مگر در برادوی هر فصل ستارگان سینما در تئاتر حضور ندارند؟! حرفم با آنهایی است که چنین نقدی دارند.

اما از طرف دیگر موضوعی که به نوعی در حال پنهان شدن است، خود بازیگری است. اینکه کیفیت بازی بازیگران ما در چه حد است. برخی تعریف و تمجید می کنند و برخی دیگر هم به شدت منتقد هستند و هنوز بازیگران قدیمی را ترجیح می دهند. شما چه فکر می کنید؟

یکی اینکه اصولا در سینمای هیچ جای جهان این طور نیست که حتما نقشی که بازیگر بازی می کند زمین تا آسمان با نقش قبلی متفاوت باشد. این واقعا فرصتی برای هر بازیگر است. بازیگران درجه یک در جهان از آن استفاده می کنند.

در ایران هم همین طور. یک عده هم استفاده نمی کنند. نکته بعد اینکه من اصلا به این اعتقاد ندارم که تئاتر ما ستاره محور شده. برای اینکه بازیگران جوانی دارند تئاتر کار می کنند. کارشان درجه یک است و اتفاقا کارشان بیشتر از تئاترهایی فروش می کند که مثلا از ستاره ها استفاده می کنند.

منظور البته ستاره های سینماست وگرنه ستارگان خود تئاتر هم هستند…

اینکه اشکالی ندارد! بله! حسن معجونی گیشه دارد و  آدم ها به خاطر او می آیند تئاتر می بینند. به خاطر سعید چنگیزیان و الهام کردا آدم ها تئاتر می بینند. ستاره اسکندری و پانته آ بهرام را در تئاتر همانقدر پیگیری می کنند که در سینما و تلویزیون. طبیعی است که هر کس دلش بخواهد با بهترین های هر حرفه ای کار کند. حتی در مورد بازیگران سینما هم همین است.

همان طور که درهای سینما روی بازیگران تئاتر باز است، بازیگران سینما هم حق دارند اگر پیشنهاد خوب تئاتری دارند بیایند و بازی کنند. اگر جواب نداد دیگر این کار را نخواهند کرد. اگر هم خوب بود به نظرم هر بازیگری حق دارد در همه عرصه ها فعالیت کند.

به نظرم این بی انصافی است که ما محدود کنیم. کسی جای کسی را نگرفته است. هر کارگردانی حق انتخاب دارد. نقش های متفاوت یک فرصت است. من خودم از آن بازیگرانی هستم که حتی به قیمت بد بازی کردن ترجیح می دهم متفاوت بازی کنم. نه اینکه بدانم بد می شود و بازی کنم…

جوایز و افتخارات

۱۳۹۳ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بخش سودای سیمرغ / سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر کوچه بی‌نام برنده

۱۳۹۲ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بخش مسابقه سینمای ایران / سی و دومین جشنواره فیلم فجر عصبانی نیستم نامزدشده

۱۳۹۰ جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن بخش فیلم‌های اول نگاه نو / سی‌امین جشنواره فیلم فجر بغض نامزدشده

۱۳۸۹ بهترین بازیگر زن یکمین جشنواره ملی فیلم جوان ایرانی ابله برنده

۱۳۸۷ سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن بخش مسابقه سینمای ایران / بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حیران نامزدشده

۱۳۸۶ جایزه بهترین بازیگر زن نخستین جایزه اسکرین آسیا پاسیفیک؛ استرالیا خون بازی نامزدشده

۱۳۸۶ تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن یازدهمین جشن خانه سینما خون بازی برنده

۱۳۸۵ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بخش مسابقه سینمای ایران / بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر خون بازی

روز سوم برنده

۱۳۸۵ دیپلم افتخار بهترین نقش‌آفرینی بخش مسابقه بین‌الملل / بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر خون بازی برنده

۱۳۷۹ دومین بازیگر کودک و نوجوان سال به انتخاب منتقدین زیر پوست شهر

باران و بومی

فیلم سینمایی های باران کوثری

۱۳۹۶ استیگمات

1396 عرق سرد

۱۳۹۵ بی‌نامی

1395  شنل

1395 سد معبر

۱۳۹۴ هفت ماهگی

لانتوری

۱۳۹۳ خنده‌های آتوسا

 1393 فیلم خانه دختر

جامه دران

کوچه بی‌نام

۱۳۹۲ مستانه

شب بیرون

عصبانی نیستم

۱۳۹۰ آزمایشگاه

بغض

قصه‌ها

۱۳۸۹ اسب حیوان نجیبی است

من مادر هستم

قصه پریا

۱۳۸۸ لطفاً مزاحم نشوید

هیچ

۱۳۸۷ آسمان سیاه شب (مستند)

آوانتاژ (فیلم کوتاه)

پستچی سه بار در نمی‌زند

۱۳۸۶ شیرین

توفیق اجباری

دایره زنگی

کتونی سفید

حیران

میزاک

۱۳۸۵ روز سوم

خون بازی

نسل جادویی

۱۳۸۴ حاشیه مرکزی (مستند داستانی)

تقاطع

خنگ آباد

۱۳۸۳ خوابگاه دختران

گیلانه

۱۳۸۱ رقص در غبار

برگ برنده

۱۳۸۰ روزگار ما (مستند)

۱۳۷۹ زیر پوست باران (مستند)

زیر پوست شهر

۱۳۷۸ داستان‌های جزیره (فیلم اپیزودی)

۱۳۷۶ بانوی اردیبهشت

۱۳۷۳ روسری‌آبی

۱۳۷۰ نرگس

بهترین بابای دنیا

عکسهای باران کوثری

سریال های باران کوثری

۱۳۹۴ دندون طلا

۱۳۹۳ کلاه قرمزی ۹۳

۱۳۸۷ کلاه قرمزی ۸۸

۱۳۸۷ بازی درمانی در کودکان

۱۳۸۵ صاحبدلان

۱۳۷۷ بگذار آفتاب برآید

 تاتر های باران کوثری

1391 روایت ناتمام یک فصل معلق

1390 زن، رویا، کابوس

1389 منهای دو

1388 سگ سکوت

1386 کوارتت

1384 در میان ابرها

1376 آن سوی آینه