دعوا بر سر لهجه، باعث کشته شدن یکی و قاتل شدن دیگری شد!

میان سال گذشته در جریان درگیری بین چند جوان در یکی از پارک‌های شهر تهران، یکی از آنها با ضربات قمه و شمشیر به قتل رسید و به دستور قاضی ساسان غلامی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت شروع شد. یکی از شاهدان که دوست مقتول بود به کارآگاهان گفت: روز حادثه به همراه مقتول و دوستان دیگرمان به پارکی در نزدیکی خانه‌مان رفته بودیم. سرگرم گپ‌زدن بودیم که موبایل مقتول زنگ خورد. یکی از بستگانش بود و مقتول شروع کرد به صحبت کردن. او با لهجه خاصی صحبت می‌کرد وقتی تماسش قطع شد، قاتل که با دوستانش در نزدیکی ما نشسته بودند شروع کردند به خندیدن و لهجه ما را مسخره کردند. توهین و تحقیر آنها باعث شد که با هم درگیر شویم و قاتل و دوستانش که شمشیر و قمه داشتند، به ما حمله کردند. آنها همه ما را زخمی و بعد هم فرار کردند و در این میان دوستم بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد.

کارآگاهان در ادامه موفق به شناسایی هویت قاتل و دوستانش شدند، اما عامل درگیری مرگبار فراری شده و کسی از مخفیگاهش خبر نداشت. تحقیقات برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه بعد از گذشت چند ماه متهم به گمان اینکه آب‌ها از آسیاب افتاده به پایتخت برگشت، اما وقتی در حال عبور از خیابانی در شرق تهران بود، یکی از آشنایان مقتول به‌صورت اتفاقی او را دید و پلیس را خبر کرد. همین کافی بود تا متهم 28ساله که سابقه شرارت و درگیری دارد، دستگیر شود. او در بازجویی‌ها منکر جنایت شد و گفت: قبول دارم که در درگیری حضور داشتم و قمه دستم بود، اما دوستانم و دوستان مقتول هم چاقو و قمه داشتند.

من قصد کشتن کسی را نداشتم و بعد از این همه سال درگیری خوب می‌دانم که ضربه‌ها را چطور بزنم که به قیمت جان افراد تمام نشود. به همین دلیل است که می‌گویم بی‌گناهم و شاید مقتول با ضربات من کشته نشده باشد. او درباره علت فرارش نیز گفت: چون از دوستانم شنیدم که اسم من به‌عنوان قاتل در اختیار پلیس قرار گرفته، از ترسم فراری شدم. در این مدت به شهرهای مختلف سفر کردم و با هویت جعلی زندگی می‌کردم، اما از آوارگی خسته شده بودم و به گمان اینکه دیگر پلیس در تعقیبم نیست، به تهران برگشتم؛ با این حال ماسک می‌زدم و ریش گذاشته بودم که شناسایی نشوم، اما اتفاقی دستگیر شدم. متهم درباره سوابق قبلی‌اش هم گفت: اکثر دعواهایی که در آن شرکت داشتم به‌خاطر دختر بوده است؛ مثلا با دختری آشنا می‌شدم و بعد می‌فهمیدم فردی مزاحمش شده و بر سر همین مسئله درگیری راه می‌انداختم. بعد مدتی زندان می‌رفتم و رضایت می‌گرفتم و دوباره آزاد می‌شدم. با اعترافات متهم، برای وی قرار بازداشت صادر شده و تحقیقات از او ادامه دارد.