حوادث | حوادث اجتماعی | حوادث خانوادگی
قتل به خاطر مزاحمت ناموسی | پسر 25 ساله به قصاص محکوم شد!
پسر 25 ساله به خاطر یک دعوای ناموسی و کشتن پسر 24 ساله، به قصاص محکوم شد!
شهریور سال گذشته گزارش یک درگیری خونین در یکی از بوستانهای تهرانپارس اعلام و بلافاصله مأموران به محل حادثه اعزام شدند. جوانی 25 ساله به نام نادر پسر 24 سالهای به نام حمید را با ضربه چاقو مجروح کرده و پس از آن هم متواری شده بود.
پس از انتقال پسر مجروح به بیمارستان وی ساعاتی بعد فوت کرد و کارشناسان پزشکی قانونی پارگی ریه و خونریزی ناشی از برخورد جسم سخت را علت مرگ اعلام کردند.
در ادامه مأموران پس از دوماه متهم را بازداشت کردند.
متهم پس از دستگیری اتهامش را پذیرفت و در بازجوییها عنوان کرد: روز حادثه من و دوستانم به همراه دوست دختر یکی از دوستانم در پارک نشسته بودیم. من به خاطر مصرف مشروبات الکلی در حالت طبیعی نبودم. همان موقع دوستم پیش من آمد و گفت پسری جوان برای دوست دخترش مزاحمت ایجاد کرده است. من هم سراغ پسر جوان رفتم و کار به درگیری فیزیکی کشید تا اینکه ما را از هم جدا کردند. نیم ساعت بعد همان پسر با دوستانش به پارک برگشت تا به اصطلاح تلافی کنند. در همین حین دوستم چاقویی به من داد تا در صورت درگیری بتوانم از خودم دفاع کنم.
وقتی من و پسر جوان در حال بحث و جدل بودیم او ناگهان چند ضربه به من زد که آسیب دیدم و برای دفاع از خودم چاقویی را که دوستم به من داده بود به سمت او پرتاب کردم که چاقو به او خورد و روی زمین افتاد من هم از ترس فرار کردم.
پس از اظهارات صریح متهم، پرونده او به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد، البته پدر مقتول در مرحله دادسرا و پیش از برگزاری جلسه رسیدگی از قصاص متهم گذشت کرد.اما در جلسه دادگاه مادر مقتول بهعنوان تنها شاکی پرونده درخواست قصاص کرد و گفت: به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم.
قاضی از مادر مقتول پرسید: با توجه به اینکه همسرتان متهم را بخشیده آیا حاضر هستید با دریافت دیه رضایت بدهید؟ اگر خواهان قصاص باشید باید مبلغی را بهعنوان دیه پرداخت کنید.
مادر مقتول در پاسخ عنوان کرد: گذشت نمیکنم و فقط با اعدام متهم آرام میگیرم. دیه را هم اگر به من فرصت بدهید فراهم میکنم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و در حالی که اشک میریخت، گفت: من شرمنده خانواده مقتول هستم. بواقع قصدی برای کشتن او نداشتم. اگر آن روز در حالت طبیعی بودم قطعاً این اتفاق نمیافتاد. حالا هم از مادر او میخواهم تا من را ببخشد.
پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.