جستجو
کد خبر : 10545 /

عکس جدید از شبنم قلی خانی منتشر شده است که در این عکس به نظر می رسد چهره شبنم قلی خانی شکسته تر از معمول خود است.

شبنم قلی خانی متولد 16 آبان ماه 1356 در  تهران می باشد. عکس جدید از شبنم قلی خانی منتشر شده است که در این عکس به نظر می رسد چهره شبنم قلی خانی  شکسته تر از معمول خود است.  شبنم قلی خانی دارای دیپلم ریاضی فیزیک است. شبنم قلی خانی در دانشگاه در رشتهٔ تئاتر قبول‌شد.

 چندی پس از آن، در کنکور کارشناسی ارشد در گرایش کارگردانی تئاتر مشغول به تحصیل شد و هم‌اکنون فارغ‌التحصیل شده‌است. او از سال ۲۰۰۴ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ایران بود و به آموزش بازیگری و تئاتر می‌پرداخت. وی هم‌چنین بازیگری به کودکان را برای چندین سال در یک مؤسسهٔ فرهنگی تدریس می‌کرد.

او استاد کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است و لیسانس طراحی صحنه را در سال ۲۰۰۰ از دانشگاه آزاد اسلامی تهران دریافت‌کرد. او به علت کار شخصی همسرش و ادامه تحصیل در مقطع دکترای رشته کارگردانی تئاتر از ابتدای سال ۹۲ به استرالیا نقل مکان کرده است.

شبنم قلی خانی و شروع بازیگری

شبنم قلی خانی بازیگری را از سال 1376 با بازی در تئاتر آغاز نمود . پس از آن با حضور در فیلم سینمایی مریم مقدس به کارگردانی شهریار بحرانی توانست به خوبی بدرخشد و شناخته شود . وی در این فیلم نقش مادر حضرت مسیح را ایفا می نمود .

 سریال اولین شب آرامش به کارگردانی احمد امینی در سال 84 اولین حضور او در تلویزیون بود و پس از آن در سریالهایی از جمله ما چند نفر,سالهای برف و بنفشه,نردبام آسمان,پنجمین خورشید,پنج کیلومتر تا بهشت,سرزمین کهن و به تازگی پس از چند سال وفقه در سال 95 در سریال هشت و نیم دقیقه به کارگردانی شهرام شاه حسینی در نقش یکتا که کاراکتر اصلی داستان است / سریال دیوار شیشه ای به کارگردانی راما قویدل به ایفای نقش پرداخته است .

وی به عنوان بهترین بازیگر زن تلویزیون در سال 95 در برنامه سین مثل سریال انتخاب گردید.

ازدواج شبنم قلی خانی 

شبنم قلی خانی در سال 86 ازدواج نمود و در سال 94 دارای فرزند دختری به نام شانا شده اند

فاصله گرفتن از بازیگری و زندگی در استرالیا

شبنم قلیخانی درباره دلیل فاصله گرفتنش از تلویزیون گفت: من به دلیل شغل همسرم چهار سال در ایران زندگی نکردم و از طرفی شرایط تحصیلی که در رشته کارگردانی و فیلم داشتم باعث دوری‌ام از تلویزیون شد. در این بین خداوند به من فرزندی عطا کرد که مشغول نگهداری از او بودم اما تنهایی و غربت برایم واقعا سخت بود و نمی‌توانستم تحمل کنم تا این‌که در فروردین سال 95 به ایران بازگشتیم.

آخرین گفتگو و مصاحبه با شبنم قلی خانی و همسرش رضا

برای شروع، ماجرای آشنایی تان را برایمان بگویید.

– شبنم: خواهر رضا و خواهر من که هر دو از ما بزرگتر هم هستند، دوستان صمیمی یکدیگر بودند. زمانی که در دانشگاه قبول شدم. برای درس ماکت سازی احتیاج داشتم یک نفر به من کمک کند. خواهرم گفت برادر دوستم در رشته معماری تحصیل می کند و می تواند به تو کمک کند. آشنایی ما از ساخت این ماکت آغاز شد و در نهایت خواهرهای ما برایمان این نقشه را کشیدند و در نهایت سال 86 با هم ازدواج کردیم.

روز خواستگاری استرس نداشتید؟ مثلا چایی رو پای آقا رضا نریخت؟ (خنده)

– شبنم: فکر می کنم شما خیلی به فیلم هندی علاقمند هستید (خنده) مراسم خواستگاری ما خیلی سنتی و رسمی برگزار شد اما خوشبختانه هیچ اتفاق غیرقابل پیش بینی در آن نیفتاد و همه چیز خیلی خوب پیش رفت.

زمانی که تصمیم به ازدواج گرفتید، مریم مقدس پخش شده بود؟

– شبنم: بله، تقریبا شش سال از پخش سریال «مریم مقدس» می گذشت.

با این تفاسیر زمانی که موضوع ازدواجتان جدی شد، آقا رضا صحبتی در مورد ادامه مسیر بازیگری نداشت؟

– شبنم: نه، رضا شرطی در مورد ماجرای بازیگری مطرح نکرد و من هم چنین صحبتی را عنوان نکردم که یادت باشد کار من بازیگری است و تا آخر عمر، کارم را ادامه خواهم داد، چون رضا را می شناختم و می دانستم آدم منطقی است و راجع به حرف ها و کارهایش فکر می کند و تصمیمات سطحی نمی گیرد. از طرفی رضا باهنر، مخصوصا سینما بیگانه نیست. خواهران رضا عکاس هستند، یکی از پسرعمه هایش فیلمساز است و یکی دیگر از پسرعمه هایش هم (فرهاد توحیدی) فیلمنامه نویس است.

– رضا: فکر نمی کنم شرط گذاشتن مرد و زن برای شغل طرف مقابل، پایه چندان محکمی داشته باشد. من زمانی که تصمیم گرفتم با شبنم ازدواج کنم از شرایط کاری او باخبر بودم و هیچ مشکلی با ادامه دادن این مسیر نداشتم.

– شبنم: البته بعضی از خانواده ها هم هستند که قبل از ازدواج این قول را می گیرند که دخترشان بعد از ازدواج حق کار داشته باشد. همه خانواده ها شبیه هم نیستند، گاهی در بعضی از خانواده ها، محدودیت هایی برای زن ها قائل می شوند که زیاد جالب نیست و این محدودیت هاست که باعث می شود خانواده ها پیش از ازدواج، در مورد این موضوع صحبت کنند تا در ادامه مسیر زندگی مشکلی پیش نیاید.

نترسیدید ازدواج باعث محدودیت شما در عرصه بازیگری شود؟

– شبنم: وقتی انسان از زمان و زندگی خود استفاده درستی داشته باشد، همه چیز موازی هم جلو می رود و دیگر شغل و زندگی مشترک دو مقوله جدا از هم نخواهد بود.در واقع در اینصورت است که هر دو طرف زندگی مشترک شان را همراه با حرفه ای که در حال پیگیری آن هستند بدون هیچ مشکلی پیش خواهند برد. صادقانه می گویم که وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم (با توجه به شناختی که از خودم و رضا داشتم) دغدغه ای بابت لطمه خوردن به کارم نداشتم.

– رضا: شما وقتی ازدواج می کنید یک نفر را به عنوان همراه و شریک زندگی خودتان انتخاب می کنید. ایجاد محدودیت کاری برای شبنم یک مقدار از نگاه مرد سالارنه است که در تفکر من جایگاهی ندارد.

– شبنم: خب در ایران همه مردسالارند دیگه. (خنده)

– رضا: به شخصه قطعا خوشحال خواهم شد که شبنم به دنبال علاقه خودش یعنی بازیگری برود. شک نکنید او هر چقدر در کارش موفق تر باشد، این موفقیت تاثیرش را بر زندگی مشترکمان هم خواهد گذاشت.

– شبنم: البته من هم قبول دارم که هستند جوانانی که در ظاهر روشنفکر هستند اما جلوی فعالیت اجتماعی همسرشان را می گیرند و به قول رضا با نگاهی مرد سالارنه به همسرشان اجازه کار نمی دهند.

و با این تفاسیر اولویت شبنم قلی خانی بازیگری است یا زندگی مشترک؟

– شبنم: فکر می کنم نمی توان گفت اولویت زندگی مشترک است یا کار. همانطور که گفتم همه چیز باید همراه با هم باشد. مثلا امروز من به دلیل شرایط زندگی کارم را رها کرده ام و حتی برای چند سال از ایرلن دور شده ام. خودت در جریان هستی که من با 7 سال سابقه در هیئت علمی دانشگاه، این کار را هم رها کردم و به خاطر زندگی ام به استرالیا آمده ام.

اگر آقا رضا یک روز و به هر دلیل از شما بخواهد که بازیگری را کنار بگذارید، چه واکنشی از خودتان نشان خواهید داد؟

– شبنم: فکر نمی کنم رضا چنین درخواستی از من داشته باشد اما اگر چنین شرایطی پیش بیاید قطعا دلیلش را از او جویا خواهم شد چون گاهی یک نفر نکته ای را به انسان می گوید که از چشم خودِ انسان پنهان مانده است. اگر دلیلش برایم قانع کننده باشد، شاید حرفش را قبول کنم و بازیگری را کنار بگذارم. رضا انسانی منطقی است و هیچ وقت بدون دلیل، مسئله ای را مطرح نمی کند و به همین دلیل مطمئنم اگر روزی بخواهد چنین درخواستی از من داشته باشد، با یک دلیل منطقی موضوع را مطرح خواهد کرد.

آنطور که می دانم چند سال ابتدای ازدواج تان، آقا رضا به واسطه شرایط کاری که داشتند در ایران و کنارتان نبودند، این شرایط آن هم برای روزهای اول ازدواج یک مقدار سخت نبود؟

– شبنم: بله، در آن روزها رضا به دلیل شرایط کاری در دبی بود و مه به خاطر فیلمبرداری در ایران بودم. این موضوع سختی های خاص خودش را داشت اما به دلیل اینکه دبی و ایران فاصله زیادی از هم ندارد، هر وقت فیلمبرداری نداشتم به دبی می رفتم و رضا هم هر وقت فرصت می کرد به ایران می آمد و یکدیگر را می دیدیم.

فکر می کنید بارزترین ویژگی شخصیتی همسرتان چیست؟

– شبنم: بارزترین ویژگی اخلاقی رضا این است که خیلی کم حرف است که گاهی من را کلافه می کند (خنده) رضا مهربان و بسیار خانواده دوست است که این موضوع برایم قابل احترام است چون کسی که پدر و مادرش را دوست دارد، قطعا همسرش را هم دوست دارد. یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی رضا این است که حق همه آدم ها و حتی موجودات زنده را محترم می شمارد. من تا حالا ندیده ام رضا حق کسی را پایمال کند. فکر می کنم اگر بیشتر از این بخواهم در مورد رضا صحبت کنم می گویند اینها از خودشان تعریف می کنند (خنده). در یک کلام می توانم بگویم رضا انسان خوبی است.

– رضا: شبنم خرید کردن و شکلات خوردن را خیلی دوست دارد (خنده) از شوخی که بگذریم باید بگویم شبنم خیلی مهربان است. از طرفی شبنم به دلیل اینکه انسان خودساخته ای است، می توان به او تکیه کرد. یکی دیگر از خصوصیات شبنم این است که با صبر، اهداف زندگی اش را پیگیری می کند.

تعریف تان از خانواده خوشبخت چیست؟

– شبنم: فکر می کنم آرامش روانی، نشاط و سلامتی اصلی ترین و کافی ترین شروط خوشبختی است. خیلی ها هستند که قدر سلامتی شان را نمی دانند و به دنبال یک چیز بالاتر می گردند. همین که انسان در یک خانواده سالم و سلامت زندگی می کند به نظرم کافی است. آرزوهای بزرگ در زندگی، گاهی تبدیل به حباب می شود که قطعا یک روز می ترکد و اثرات بدی روی زندگی انسان می گذارد.

– رضا: خانواده ای که در آن شادی و آرامش خیال وجود دارد و همه از حضور هم لذت می برند، به نظرم یک خانواده خوشبخت است.

– البته اگر یک بنز هم به این خانواده خوشبخت اضافه شود، بد نیست. (خنده)

– رضا: بله، اگر یک بنز هم برای شبنم بخریم خوشحالتر می شود. (خنده)

زندگی در استرالیا چه تفاوتی با زندگی در ایران دارد؟

– شبنم: از نظر رعایت قوانین اجتماعی مثل قوانین راهنمایی رانندگی، در استرالیا همه چیز طبق قانون پیش می رود، همه خودشان را به رعایت قوانین اجتماعی ملزم می دانند که همین موضوع تا حدی به آرامش روانی انسان کمک می کند. مثلا قوانین بیمه قوانین مربوط به بیکاری و … طوری تدوینشده که تا حد امکان حامی مردم باشد. مسئله دیگری که اینجا جلب توجه می کند، فرهنگ ورزش کردن است. صبح ها که به خیابان می روید می بینید عده ای در حال دوچرخه سواری هستند، عده ای قایق سواری می کنند، عده ای می دوند و … از طرف دیگر برعکس ایران که همه اتفاقات در خانه می گذرد، اینجا همه چیز از صبحانه خوردن تا شام و مهمانی های خانوادگی در خارج از خانه برگزار می شود و از خانه فقط به عنوان خوابگاه استفاده می کنند. این تفاوت ها وجود دارد اما از نظر عاطفی، شرایط برای ما که ایرانی هستیم خیلی سخت است. درسته که اینجا دوستان خوبی داریم و با هم در ارتباطیم اما خانواده خودمان چیز دیگری است و حضورشان باعث دلگرمی است که متاسفانه نه خانواده من و نه خانواده رضا در کنارمان نیستند.

– رضا: استرالیا کشوری در حال ساخت است. این کشور توسط مهاجران ساخته شده و به همین دلیل به مهاجران احترام می گذارند و برای اقوام و مذاهب مختلف ارزش قائلند، درست مثل کشور خودمان ایران که همه اقوام با صلح در کنار هم زندگی می کنند. موضوع مهمی که اینجا وجود دارد، شایسته سالاری است. وقتی می خواهند کسی را استخدام کنند فقط به سابقه کاری و توانایی های او توجه می کنند و مسائلی مثل سفارش و پارتی بازی در معادلات اداری این کشور جایی ندارد.

دوست ندارید به ایران برگردید؟

– شبنم: بدون شک خیلی دوست دارم به ایران بازگردم. به زندگی در استرالیا به طور موقت نگاه می کنم و ان شاءالله طی دو سه سال آینده به ایران بازخواهم گشت و کارم را ادامه خواهم داد. اصلا هدفم از تحصیل در رشته کارگردانی در استرالیا این است که به ایران برگردم و کارم را ادامه دهم.

– رضا: همانطور که شبنم گفت زندگی کردن دور از ایران و خانواده یک مقدار سخت است. امیدوارم به زودی به ایران برگردیم و در کنار هموطنان عزیزمان زندگی کنیم.

قطعا حس پدر و مادر شدن برای هر آدمی، یک حس متفاوت و دوست داشتنی است، نمی خواهید این حس را تجربه کنید؟

– شبنم: فکر می کنم بهترین و عجیب ترین حس دنیا، مادر شدن است. مادر بودن یک حس طبیعی است که برای هر آدم سالمی وجود دارد چون به نوعی حس امتداد حیات و زندگی است. اینکه یک موجود را در درون خودت پرورش دهی و بعد هم برای او مادری کنی، حس بسیار لطیف، زیبا و دوست داشتنی است. برای تجربه این حس زیبا، باید همه شرایط فراهم باشد. با توجه به اینکه ما اینجا تنها هستیم و از خانواده هایمان دوریم، این اتفاق یک مقدار نگران کننده است.

– رضا: (لبخند…)

بچه دار شدن احتمالا به موقعیت بازیگری شبنم قلی خانی لطمه ای نخواهد زد؟

– شبنم: فکر نمی کنم این موضوع با بازیگری تداخلی داشته باشد. در سینمای ایران و دنیا بازیگران بزرگی هستند که در کنار بازیگری حس مادر شدن را هم تجربه کرده اند و به راحتی این دو موضوع را در کنار هم مدیریتی کرده اند.

اگر بچه دار شوید، چه نامی برایش انتخاب می کنید؟

– شبنم: راستش دوست دارم بچه های دو قلو داشته باشم، یک دختر و یک پسر! در مورد اسمشان هم تا به حال فکر نکرده ام اما قطعا اسمی انتخاب خواهیم کرد که در همه جای دنیا بتوانند به راحتی او را صدا کنند. مثلا اسم من طوری است که دوستانمان در استرالیا نمی توانند به آسانی صدایم کنند. ان شاءالله وقتی بچه دار شدیم، یک اسم ساده و خوش آهنگ برای فرزندمان انتخاب خواهیم کرد. فکر می کنم اسمی انتخاب خواهم کرد که ترکیبی از یک حرف باصدا و یک حرف بی صدا باشد، مثل آرا…

– رضا: من هم با شبنم موافقم.

حرف آخر را در خانه چه کسی می زدند؟

– شبنم: حرف اول و آخری در خانه ما وجود ندارد و همه چیز با تعامل پیش می رود.

– رضا: ازدواج یعنی سازش و تفاهم.

– شبنم: در بعضی از مسائل من حرف اول و آخر را می زنم و در بعضی از مسائل رضا! اینطور نیست که مطلق باشد. نه رضا؟

– رضا: بله درسته.

چرا در این شش سال که از ازدواجتان می گذرد، مصاحبه مشترکی انجام ندادید؟

– شبنم: حقیقتش؛ در این شش سال خیلی ها از ما خواستند که مصاحبه کنیم اما رضا تمایلی برای این کار نداشت اما اخیر در برخی از شبکه های اجتماعی عکس هایی از من منتشر شد که در مراسم سینمایی یا کنسرت های موسیقی گرفته شده بود. این عکس با شرح شبنم قلی خانی و همسرش منتشر شد. وقتی چنین اتفاقی افتاد، خیلی شوکه و دلخور شدم که عکس من در کنار کسانی که نمی شناسم در فضای مجازی با این شرح منتشر شده به همین دلیل ترجیح دادم عکس واقعی من و همسرم در اختیار مردم قرار بگیرد تا عکس های متفرقه برایم حاشیه ایجاد نکند.

تا حالا شده سالگرد ازدواجتان را فراموش کنید؟

– شبنم: نه، هیچ وقت.

– رضا: نه، مگرج از جانم سیر شده ام که این روز مهم را فراموش کنم؟ (خنده)