خودنمایی زشت ارسلان قاسمی با لباس و پوشش بسیار نامناسب | جلف بازی ارسالان قاسمی در باشگاه بدنسازی
ارسلان قاسمی عکسی را از خود در باشگاه بدنسازی منتشر کرده است که تتلو های دست و پای او برای مخاطبین جالب بوده است.
ارسلان قاسمی بازیگر جوان کشورمان است. ارسلان قاسمی در مجموعههای تلویزیونی "یوسف پیامبر" و "در چشم باد" بازی کرده بود. همچنین ارسلان قاسمی در عالم خوانندگی هم فعالیت کرده است. یکی دیگر از سریال های پرطرفدار با بازی ارسلان قاسمی"هوش سیاه" نام داشت. ارسلان قاسمی از بازیگران چشم رنگی و جذاب سینمای ایران می باشد.
ارسلان قاسمی عکسی را از خود در باشگاه بدنسازی منتشر کرده است که تتلو های دست و پای او برای مخاطبین جالب بوده است.
در این مطلب با ارسلان قاسمی که یکی از بازیگران جوان سینما و تلویزیون می باشد آشنا می شوید .در ادامه عکس هایی از او را مشاهده می کنید . با ما همراه باشید.
ارسلان قاسمی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۷۴ در تهران می باشد .او علاوه بر بازیگری در زمینه خوانندگی نیز فعالیت می کند .از جمله نقش های او می توان کودکی بنیامین در یوسف پیامبر را نام برد . از دیگر فیلم های او ماه گرفتگی , رسوایی , تعطیلات رویایی و آرام میگیریم می باشد . با پرشین وی همراه باشید تا با بیوگرافی ارسلان قاسمی آشنا شوید .
در بیوگرافی ارسلان قاسمی آمده است که او متولد ۱ خرداد ۱۳۷۴ در تهران بازیگر و خواننده ایرانی می باشد.
او دو خواهر و برادر بزرگتر از خود دارد و کوچکترین فرزند خانواده است .او تاکنون علاوه بر چند فیلم سینمایی در مجموعههای تلویزیونی یوسف پیامبر در نقش کودکی بنیامین و در چشم باد در نقش کودکی بیژن نیز بازی کردهاست. وی علاوه بر کار تصویری چند ترک صوتی را عرضه کردهاست قاسمی نخستین بار در سن هفت سالگی در مجموعه تلویزیونی در چشم باد در نقش کودکی بیژن (پارسا پیروزفر) به بازی پرداخت. فیلمبرداری این سریال از سال ۱۳۸۲ آغاز شد. او در فیلم جعبه موسیقی (فرزاد مؤتمن) نقش اصلی را بهعهده داشت.
ارسلان قاسمی و فعالیتهای موسیقیایی
ارسلان قاسمی در چند وقت اخیر دو ترانهٔ آفرین و ای کاش را به همراه سینا دستخوش با تنظیم محمد جواندر خواند. او گفت دوست دارم زمینه فعالیت موسیقی ام را گسترده تر کنم و کارهای جدیدی را به همراه سینا و محمدبه بازار ارائه دهم
نحوه بازیگر شدن ارسلان قاسمی
در خانواده و نزدیکان من کسی اهل بازیگری و هنر و… نبوده به جز یکی از پسر داییهای مادرم که او هم در ایران زندگی نمیکند و از ما دور است. من برخلاف اکثر بچهها که کارشان را از تیزرهای تبلیغاتی شروع میکنند، بازیگری را از سریال «در چشم باد» شروع کردم. بهاره رهنما که دوست صمیمی و همکلاسی دوران کودکی مادرم است، من را به دستیار آقای جعفری جوزانی، کارگردان سریال «در چشم باد»، معرفی کرد و او هم من را برای نقش کودکیهای پارسا پیروزفر پسندید.
آن موقع ۷ سال داشتم. تجربه عجیبی بود. من به خاطر آن کار ۳ سال و نیم شمال بودم. برای من که بچه کوچکی بودم و قبلا هم این کار را انجام نداده بودم، خیلی سخت بود، چون این سریال بسیار سنگین بود. اما شرایطی که آقای جوزانی و آقای کاسهساز در طول کار فراهم کرده بودند، خوب بود و از سختی کار کم میکرد. برای اولین بار بود که این تعداد آدم را میدیدم و مجبور بودم با ۴۰- ۳۰ نفر یک جا باشم و زندگی و کار کنم. استرس داشتم و احساس دلتنگی و غربت میکردم.
فقط لطفش به بچههای هم سن و سالم مثل بیتا توکلی بود که با هم دوست بودیم و بازی میکردیم و حضورشان نمیگذاشت خیلی متوجه سختیها بشوم. حتی درس خواندن ما با بچههای عادی فرق داشت.
معلمی به اسم آقای رجبی از فومن به محل استقرار ما در ماسوله میآمد و به من و بیتا توکلی و پوریا، پسر خانم متخصص، درس میداد. بعد از فومن برگه امتحانات را میآوردند و از ما امتحان میگرفتند و از فومن برایمان کارنامه صادر میکردند. ما هم خیلی اذیت میکردیم. هر روز یکیمان بهانه میگرفت و مثلا میگفت خستهام و سر کلاس نمیروم و… امیدوارم آقای رجبی هر جا هست از سر اذیتهایی که کردیم، ما را ببخشد.
وقتی دوست جونم رفت
بیتا توکلی، دوست و هم بازی خوبمان در سریال «در چشم باد» بود که متاسفانه در سانحه رانندگی فوت کرد. فوت او تاثیر خیلی بدی روی من گذاشت و بسیار ناراحتم کرد. وقتی این خبر را شنیدم، نمیتوانستم باور کنم. به عنوان یک بچه هیچ درکی از مرگ نداشتم و برایم غیرقابل باور بود که چه اتفاقی افتاده. یادم هست مادر و پدرم زودتر باخبر شده بودند اما از ترس عکسالعمل من چیزی به من نگفته بودند تا تصمیم بگیرند چطور این خبر را به من بگویند. در قسمت سوم کار بودیم که من ۴-۳ ماهی تعطیل بودم و سر کار نمیرفتم. خانه بودم و سرم به درس و مدرسه گرم بود.
تا اینکه همان موقع که بیتا فوت کرد یک روز مجید حیدرینیا، یکی دیگر از هم بازیهایم، به من زنگ زد و گفت فهمیدی بیتا مرد؟ با ناباوری گفتم چی؟! کدام بیتا؟! باورم نمیشد دارد درباره بیتا توکلی حرف میزند.
نظر ارسلان قاسمی درباره زیبایی اش
زیبایی باعث میشود آدمها درون تو را نتوانند ببینند یا خیلی دیر ببینند و اکثرا به ظاهرت اهمیت بدهند و متوجه شخصیتت نشوند. اگر من این زیبایی را نداشتم اصلا ارسلان قاسمی، کودک بازیگری که مردم بشناسندش، نمیشدم. اما بعد بدون اغراق با تلاش خودم را نشان دادم. برای من با همه بچگیام مهم بود که شایستگیام تحت تاثیر زیباییام قرار نگیرد و زیبایی را فقط یک شانس میدانم و میخواهم هنرمند و بازیگر واقعی باشم.
به خاطر این زیبایی خیلی هم بین هم جنسهای خودم اذیت شدم. من خیلی بازخوردها و عکس لعملهای بد در جامعه نسبت به زیباییام دیدم و خاطرات بدی را تجربه کردم. برایم مهم است زیبایی باعث نشود خودم را فراموش کنم و به روح و ذهنم نپردازم و بیاهمیت باشم. نمیخواهم یک آدم زیبای پوچ باشم و پشت چشمان زیبایم هیچ چیز نباشد. نمیخواهم فقط با زیباییام کارم را پیش ببرم و اطرافیان بعد از مدتی از من زده شوند. برای خودم هم در روابطم هیچ وقت زیبایی را ملاک قرار ندادهام و برایم مهم نیست.
ارسلان قاسمی در تئاتر
در بیوگرافی ارسلان قاسمی آمده است من تا به حال ۳ کار تئاتر انجام دادهام. اولین کارم یک تله تئاتر به کارگردانی محمد رحمانیان بود که بازیگرانی مثل افشین هاشمی، مهتاب نصیرپور، آشا محرابی، علی عمرانی و… که همه از بهترین بازیگران تئاتر هستند در آن بازی میکردند. بعد در تئاتر موزیکال «این فصل را با من بخوان» که کاری هفت پرده از حسین پارسایی با موسیقی مجید انتظامی بود. خدا را شکر تجربیات خوبی در تئاتر داشتم. اولین اجرایم در تالار وحدت بود. شب اول اینقدر ترسیده بودم که جرات نمیکردم به جمعیت نگاه کنم. تمام بزرگان سینمای ایران اساتیدی مثل استاد عزت الله انتظامی و استاد جمشید مشایخی و… آمده بودند اما من اینقدر استرس داشتم که همه تمرکزم را فقط روی کار گذاشته بودم.
مجموعههای سینمایی
هشتگ
۱۳۹۵ ماه گرفتگی
۱۳۹۱ رسوایی
۱۳۹۱ نفوذ (مجموعه اینترنتی)
۱۳۸۷ تاکسی نارنجی
۱۳۸۷ کلانتری غیرانتفاعی
۱۳۸۶ جعبه موسیقی
۱۳۸۴ خاک سرد
۱۳۸۴ شام عروسی
مجموعههای تلویزیونی
۱۳۹۷ تعطیلات رویایی
۱۳۹۵ آرام میگیریم
۱۳۹۲ هفت سنگ
۱۳۹۲ هوش سیاه ۲
۱۳۹۰ تا ثریا
۱۳۸۹ فاصلهها
۱۳۸۸ هوش سیاه
۱۳۸۷ یوسف پیامبر
۱۳۸۷ در چشم باد
تله فیلم
۱۳۸۷ خاطرات فردا به کارگردانی حمیدرضا حافظی
گفتگویی کوتاه با ارسلان قاسمی
کار کردن بچهها رایج و متداول نیست. اینکه تو از کودکی کار میکردی، هر چند این کار را دوست داشتی، چه تاثیری در شخصیت تو گذاشته و آیا تو مثل بچههای عادی کودکی کردی؟
راستش این است که من اصلا درکی از سینما و بازیگری در ۷ سالگی نداشتم چه برسد به اینکه به این کار علاقه داشته باشم. کارتون پلنگ صورتی میدیدم و تصویرم از کارتون و فیلم این بود. حالا البته وقتی واردش شدم به مرور علاقه پیدا کردم. حتی خانوادهام هم اول راضی نبودند اما اینقدر دیگران به آنها اصرار کردند که بالاخره پذیرفتند و تصمیم گرفتند من بازیگر شوم. یعنی تصمیم من نبود، تصمیم پدر و مادرم بود.
اوایل احساس میکردم این یک جور بازی است. اما به مرور در فضای کار متوجه جدی بودن قضیه شدم. وقتی اولین کارم پخش شد تازه طعم شیرینش را چشیدم؛ وقتی که مردم در خیابان میشناختنم و به من محبت میکردند. بزرگتر که شدم هم از این شهرت لذت میبردم و هم خود کار را دوست داشتم. الان هم که به هر حال بحث درآمد هم برایم مهم است. الان عاشق کارم هستم و البته وابسته هم شدهام. اگر نباشد نمیتوانم کار دیگری بکنم.
بچگیات چه شد؟
بیوگرافی ارسلان قاسمی می گیود من بچگی نکردم. بچگیام از دست رفت. من به هیچوجه بچگی نکردم. الان حسرت خیلی چیزها را دارم. ناراحت نیستم اما به هر حال هر چیزی یک قیمتی دارد. من کارم را دوست دارم و این هزینه را برای آن پرداخت کردم، پس ناراحت نیستم.
ارسلان، اینکه تو بچگی نکردی و بچگیات را با بزرگترها گذراندی چه تفاوتی بین تو و دیگران ایجاد کرده؟ مثلا دوستهای تو بیشتر هم سنهایت هستند یا بزرگترند؟
همه دوستانم به جز دو نفر اختلاف سنی زیاد با من دارند و بزرگترند. آن دو نفر هم هم کلاسیهای قدیمیام بودند.
بعد از «در چشم باد» که به مدرسه عادی آمدی مشکلی نداشتی؟
هماهنگ کردن خودم با بقیه بچهها برایم سخت بود. از مشق متنفر بودم و عادت کرده بودم وقتی ماسوله بودیم، مشق ننویسم. لای کتاب را باز نمیکردم و فقط سر کلاس گوش میدادم و یاد میگرفتم. البته به نظرم معنی سواد فراتر از درس و کتاب و مدرسه است. من به همین دلایل دیگر در دبیرستان اصلا مدرسه نرفتم و غیر حضوری درس خواندم. الان هم دیپلم کامپیوتر دارم.
چرا هنر نخواندی؟
آخر زبان انگلیسیام خوب بود و کامپیوتر هم بلد بودم فکر کردم این برایم راحتتر است. در ضمن دوستهای نزدیکم هم کامپیوتر میخوانند و به خاطر آنها دوست داشتم من هم کامپیوتر بخوانم. الان هم دارم در یک دانشگاه غیرانتفاعی در تبریز بازیگری را زیر نظر اساتیدی مثل ایرج راد، افشین هاشمی و… میخوانم. اگر هم قبول بشوم به دانشگاه سراسری یا آزاد میروم. تنهایی را کلا دوست دارم.
الان به ازدواج فکر میکنی؟
به این معنی که الان بخواهم ازدواج کنم، نه فکر نمیکنم اما در آینده طبیعتا فکر میکنم.بیوگرافی ارسلان قاسمی
چقدر برای خانوادهات وقت میگذاری؟
خیلی کم. خیلی دوستشان دارم و به نظرم بهترین خانواده دنیا هستند اما وقت کم میگذارم چون از بچگی همیشه دنبال کار بودم و کار خیلی وقتم را گرفته و باعث شده روابطم با پدر و مادر و خانوادهام فرق کند.
بد نیست بدانید ارسلان قاسمی در فکر ستاره شدن است
شما تجربه رستورانداری نیز دارید چقدر نبود امنیت شغلی در این حرفه شما را به این سمت برده است؟
رستوران داری ارسلان قاسمی
به رستوران داری علاقه دارم فارغ از آن درگیر چند بیزینس کوچک نیز هستم، اما در مورد بحث امنیت شغلی خیلی دید منفی نسبت به این ماجرا ندارم چرا که فکر میکنم افکار و انرژی ما در آنچه پیش خواهد آمد موثر است.
بیوگرافی ارسلان قاسمیبیوگرافی ارسلان قاسمی بازیگر
همه همکاران من در این حرفه میدانند که همیشه شرایط ثابت و قابل کنترل نیست به همین دلیل باید به بیزینسی که بتواند منبع درآمد باشد فکر کنیم من هم از این قاعده مستثنی نیستم و به حرفهای دوم فکر میکنم. امنیت شغلی در سینمای ما وجود ندارد، فارغ از بخش خصوصی و سینما، خود من در تلویزیون از چندین پروژه هنوز طلب دارم و به نظرم راهاندازی چنین بیزینسهایی تصمیم درستی است کمااینکه در تمام دنیا چنین اتفاقی میان بازیگران رایج است.
چقدر دغدغه ستاره شدن در این سینما را دارید؟
این دغدغه را دارم، به آن فکر میکنم و برایش تلاش میکنم. امیدوارم چنین اتفاقی برایم رخ دهد، فارغ از نگاهی که مردم به یک ستاره دارند برای خود بازیگر ستاره شدن حال خوبی را به همراه دارد و من برای رسیدن به آن تلاش میکنم.