مگر رهبری بارها نگفته اند که سخنگو ندارند؟ | زدیکی آیت الله هاشمی و رهبری قابل انکار نیست
شاید برای نخستینبار در سال ۱۳۸۴ بود که یک مقام ارشد کشور در حد رییسجمهور عینا و صراحتا به تخریب و نفی دستاوردهای دوران سازندگی پرداخت
کارنامه هیچ دولت و شخصیتی خالی از اشتباه و خطا نیست و کسی نمیتواند مدعی شود هیچگونه تفاوت سلیقهای میان دولت سازندگی یا هر دولت دیگری با رهبری طی ۳۳ سال گذشته وجود ندارد، اما اینجا سخن از رویکرد کلان و ارزیابی کلی از عملکرد یک دولت از نگاه رهبری است.
به گزارش اقتصادنیوز، محسن هاشمی در روزنامه اعتماد نوشت:
شاید برای نخستینبار در سال ۱۳۸۴ بود که یک مقام ارشد کشور در حد رییسجمهور عینا و صراحتا به تخریب و نفی دستاوردهای دوران سازندگی پرداخت و در قالب حمله به ۱۶ سال گذشته به سیاهنمایی دولتهای گذشته روی آورد و ریشه مشکلات و وضع موجود را در دوران سازندگی عنوان کرد.
البته پس از آن این رویکرد به روشی رایج در بین افراطیون و سران آنها تبدیل شد و تا امروز نیز هزاران مطلب در تخریب دوران سازندگی از سوی چهرههای سیاسی، مقامات رسمی و رسانه ملی و خبرگزاریها و رسانههای مربوط به این جریان منتشر شده است.
نکته جالب توجه در این میان، نسبت دادن این نگاه به رهبر انقلاب و ادعای زاویه داشتن دولت سازندگی با نگاه و سیاستهای رهبری است که تحت عناوینی چون غربزدگی، اشرافیت، سرمایهداری و... مورد تخریب دلواپسان و افراطیون قرار میگیرد.
البته کارنامه هیچ دولت و شخصیتی خالی از اشتباه و خطا نیست و کسی نمیتواند مدعی شود هیچگونه تفاوت سلیقهای میان دولت سازندگی یا هر دولت دیگری با رهبری طی ۳۳ سال گذشته وجود ندارد، اما اینجا سخن از رویکرد کلان و ارزیابی کلی از عملکرد یک دولت از نگاه رهبری است.
برای پی بردن به ارزیابی رهبر معظم انقلاب از عملکرد دولت سازندگی، میتوان در سایت رسمی ایشان جستوجو کرد و با دهها سخنرانی مواجه شد.
برای صرفهجویی در وقت مخاطبان محترم، در اینجا تنها به فرازهایی از یک سخنرانی ایشان، آن هم در آخرین روزهای دولت سازندگی و ملاقات هیات دولت با رهبری اشاره میشود:
این دوره هشت ساله، برای کشور، یک دوره بسیار پرکار و پرتلاش و پرعاید و حقیقتا دوره بازسازی بود. بازسازی برای ما یک آرزو بود. من فراموش نمیکنم، روزهای بعد از جنگ در آن جلسهای که به دستور امام تشکیل شد، چند نفری برای طرح خطوط اصلی بازسازی کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهای بزرگی را در آن نوشتهها آوردیم، بحث و تصور کردیم که انشاءاللّه در طول چندین سال انجام شود. آنچه در این هشت سال ریاستجمهوری شما اتفاق افتاده، از آنچه آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتا کشور بازسازی شد... بخش قابل توجهی از این، به خصوصیات شخصِ آقای هاشمی برمیگردد؛ یعنی واقعا برخی خصوصیات در ایشان هست که تاثیر تام و تمامی در این موفقیتها داشته؛ از قبیل برخورداری ایشان از روحیه کار - پرکاری - روحیه ابتکار و نوآوری و ورود در میدانهای جدید و ناپیموده، همت بلند در امر سازندگی و نترسیدن از طرحهای بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهای بزرگ، شیوه مدیریت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان میداد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند. ایمان عمیق به توانایی خود نیز نقش زیادی داشت. همچنین هوشمندی در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راهحلها، بخشی از خصوصیاتی است که بلاشک موثر بود...خودم را موظف میدانستم که از این دولت - که یک دولت حقیقتا خدمتگزار و با ایمان و دارای حس خدمتگزاری و دلسوزی نسبت به مردم بوده است - حمایت کنم. این، وظیفه ماست. مردم هم حقا و انصافا از دولت شما حمایت و از شما قدردانی کردند. حال، عمر این دولت با همین احساس خوب، به پایان رسید .
تایید و تجلیلهایی که از دولت سازندگی در این بیانات و سایر تعابیر رهبر معظم انقلاب وجود دارد، در مورد هیچ یک از دولتهای تاریخ جمهوری اسلامی وجود ندارد و تعجب از دلواپسان و برخی مقامات کشور این است که با وجود این تاییدات باز هم تیغ تیز تخریب را متوجه دولت سازندگی کرده و این دولت را بانی مشکلات امروز جامعه عنوان میکنند.
ممکن است برخی افراطیون مدعی شوند که میزان حال افراد است و نظر رهبری نسبت به عملکرد دولت سازندگی تغییر کرده و آنچه دیروز ایشان خدمت میدانسته است، امروز خیانت میداند. در پاسخ باید گفت که :
اولا این نگاه جفای به رهبری و متزلزل نشان دادن نظرات ایشان است، اگر قرار باشد پس از آنکه رهبر انقلاب طی دهها سخنرانی و پیام، صدها بار در تایید و حمایت از شخصیت رییسجمهور و عملکرد یک دولت صراحت داشتهاند، پس از چند دهه مدعی تغییر نظرات ایشان شد، سایرین نیز نظرات امروز ایشان را با تردید همراه میکنند و میگویند از کجا که فردا این نظرات نیز تغییر نکند.
ثانیا رهبری بارها به صراحت عنوان کرده است که سخنگو ندارد و نظراتش را با مردم در میان میگذارد و تاکنون جز موارد معدود و استثنایی، نظرات قبلی خود را تغییر نداده است، پس چگونه این افراد اجتهاد مقابل نص کرده و تاییدات رهبری را منسوخ میدانند.
ثالثا، همانگونه که آیتالله هاشمیرفسنجانی بارها عنوان کردند و در بیانات رهبری نیز مکررا عنوان شده، دستاوردهای دولت سازندگی بدون حمایت رهبر انقلاب محقق نمیشد، از نگاه ما رهبری در موفقیت دستاوردها و عملکرد دولت سازندگی و خدمت این دولت نقش موثر و چشمگیری دارند، اما آیا افراطیون که عملکرد دولت سازندگی را خیانت میدانند، رهبری را نیز در آن شریک میدانند؟
نزدیکی و همراهی دو یار دیرین انقلاب، آیات خامنهای و هاشمی در دوران سازندگی قابل انکار نیست و از سادهترین موارد آن تعامل در تعیین هیات دولت است که به گفته آیتالله هاشمیرفسنجانی، فهرست دولت نخست سازندگی، با همکفری کامل ایشان با رهبر انقلاب و با دستخط آیتالله خامنهای به تحریر درآمد و تازه دولت نخست، نسبت به دولت دوم، فاصله زیادتری با چهرههای مورد نظر افراطیون دارد و آیتالله هاشمیرفسنجانی در دولت دوم سازندگی، بر اثر فشارها، ناگزیر شد در حوزههایی چهرههای مورد حمایت مجلس چهارم را جایگزین وزرای دولت نخست خود کند تا بتواند وظیفه اصلی دولت که بازسازی کشور و تحقق اهداف برنامه توسعه بود را به سرانجام برساند.