بهاره رهنما دنبال مرد سرد و گرم چشیده!| بهاره رهنما در پاریس دنبال مرد آرزوها
بهاره رهنما نزد دخترش در پاریس به سر می برد. بهاره رهنما چند ماه پیش از همسر دومش امیرخسرو عباسی جدا شد. بهاره رهنما حالا به نظر می رسد رد تصور مرد سوم زندگیش به سر می برد! بهاره رهنما استوری زیر را منتشر کرده است.
بهاره رهنما هفته گذشته به پاریس سفر کرد. بهاره رهنما نزد دخترش در پاریس به سر می برد. بهاره رهنما چند ماه پیش از همسر دومش امیرخسرو عباسی جدا شد. بهاره رهنما حالا به نظر می رسد رد تصور مرد سوم زندگیش به سر می برد! بهاره رهنما استوری زیر را منتشر کرده است.
بهاره رهنما بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 10 آذر ماه 1352 در شهر اراک می باشد و 44 سال سن دارد.
تحصیلات : لیسانس ادبیات فارسی، لیسانس حقوق قضایی و فوق لیسانس ادبیات نمایشی است
وی در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی دوره های بازیگری و فیلمنامه نویسی را گذراند و در سال 1370 با بازی در فیلم «افعی» به سینما راه یافت. او در همان سال با پیمان قاسم خانی آشنا شد و در سال 1375 با او ازدواج کرد. رهنما علاوه بر بازیگری در سینما و تلویزیون به داستان نویسی نیز مشغول است.
ازدواج مجدد : بهاره رهنما با انتشار عکسی در کانال شخصی اش در شهریور ماه 96 خبر ازدواج مجدد خود را داد . وی نوشت : یا علی گفتیم و عشق اغاز شد…
دعاهای خیرتون رو محتاجم،ممنونم از حمایت و محبت تک تکتون
توضیحات بهاره رهنما درباره ازدواج دوباره اش
برای انتشار عکس هام مهمترین دلیلم جرات و جسارت دادن به تمام زن های غمگین اطرافم بود ، اونهایی که فکر میکنن زندگی با یکبار جدایی تموم شده و هیچ قصه تازه ای در راه نیست،حتی دوست داشتم دخترم بدونه یک زن همیشه باید با امید و عشق روزهاش رو دوباره بسازه و اینکه باید واقعی زندگی کرد نه زندگی ماکت وار و دروغی که واقعیت و شوق توش نیست، پس برای شکستن این تابو که لباس سفید نمیتونه دوباره در تن یک زن دیده بشه ،من بار دیگر لباس سفید پوشیدم !.
در مورد ربان ابی کمرم هم که خیلی سوال کردید باید بگم این یک اعتقاد شخصی بود که رنگ عشق توی تم کفش و لباسو مراسمم باشه چون به نظر من رنگ عشقه و رنگ اشنایی من و همسرم و رنگ محصولات ” هاینس” هم ابیه ، انتخاب تاج عشق هم برای این بود که مهمترین ایتم من برای شروع مجدد یک زندگی عشق بود، چنانچه خداوند عالم پایه های جهان رو روی عشق استوار کرده…
به هر حال ازدواج سنت پیغمبره و راه بسیار درستی برای ادامه روزهای پر از غم و شادی این عمر….
توضیح دیگه ای هم ندارم جز این حدیث امام صادق(ع) که: بخدا قسم نمیرید مگر قبل از مرگتان انچه را که در مورد دیگران قضاوت میکنید ،خود تجربه اش کنید.
بیوگرافی همسر اول بهاره رهنما
پیمان قاسمخانی متولد 30 دی ماه 1344 در تهران است .او فیلمنامهنویس و بازیگر ایرانی است. قاسمخانی در اکثر ساختههای مهران مدیری به عنوان نویسنده و سرپرست نویسندگان در کنار او حضور داشتهاست.
قاسمخانی که در دانشکده اهواز آمار انفورماتیک خواندهاست در سال 1370 به مرکز آموزش فیلمسازی باغ فردوس رفت و دوره فیلمنامهنویسی را در اولین مرکز گذراندهاست. از جمله فیلمنامههای او: «من زمین را دوست دارم»، «بوی خوش زندگی» (بازنویسی)، «نان و عشق و موتور هزار» است که برای ابوالحسن داوودی و فیلمنامه «هتل» را نیز برای مرضیه برومند نوشتهاست. او در سال 75 با بهاره رهنما ازدواج نمود.
پدر بهاره رهنما ( جلال رهنما ) و مادر وی ( پروین قائم مقامی ) که وی هم بازیگر است می باشند. بهاره رهنما به تازگی یه کافه هم به نام “گوزن” افتتاح نموده است مکه مدیریت آن را بر عهده دارد و در کنار بازیگری ایام بیکاری اش را در این کافه می گذراند
جدایی بهاره رهنما از همسرش و تایید خبر توسط او (خرداد 96)
یکی از کاربران پرسیده بود: «من یک حسن در رفتار خانم رهنما دیدهام که بعد از جدایی از همسر سابقشان از ایشان به خوبی یاد کردهاند. از جمله شبی که من نمایش «دیگری» را دیدیم ایشان از مردان خوبی که در زندگیشان بودهاند یاد کردند از جمله پدر و برادر و همسر سابقشان. این رفتار شایسته را همه ما باید انجام دهیم.»
بهاره رهنما در پاسخ به این کاربر گفت: «این نیز یکی از مصادیق عدم اعمال خشونت نسبت به یکدیگر است. پیمان قاسمخانی قدیمیترین دوست زندگی من است و ما 24، 25 سال است که با هم دوستیم و ادامه پیدا نکردن زندگی مشترکمان دلیل نمیشود که دوستیمان لطمه ببیند.»
او ادامه داد: «جدا از این من فَنِ پیمان قاسمخانی هستم. او رفیق خوبی برایم است و امیدوارم این فرهنگ خصوصا در میان کسانی که بچه دارند جا بیفتد. چون بچهها حتی اگر 50 یا 60 سالشان هم شود باز هم پدر و مادرشان را در کنار هم میبینند و در کنار هم میخواهند.»
شایعه جدایی و طلاق بهاره رهنما از همسرش پیمان قاسمخانی
اوایل سال 95 بود که اخباری مبنی بر جدایی بهاره رهنما و پیمان قاسمخانی در صفحات مجازی منتشر گردید. بهاره رهنما نسبت به این ماجرا واکنش داد و در اینستاگرام خود این ماجرا را تکذیب نمود . همچنین با بغل کردن همسرش بعد از پایان یکی از نمایش های تئاترش به این ماجرا خاتمه داد.وی متن زیر را در واکنش به خبر طلاق منتشر کرد :
پشت میکنم به همه مزخرفات و قضاوتهای این روزها، با آتش زندگی و مهر آدمهایی که دوستم دارند و دوستشان دارند گرم میشوم و همچنان به مسیرم ادامه میدهم. بعد از بیست و چهار سال تلاش در عرصه کار هنری و اخذ دو لیسانس و دو فوق لیسانس از دانشگاههای معتبر کشورم، بی شک عقل و درایت کافی برای تصمیمات مهم زندگیام دارم، پیمان قاسمخانی هم همیشه بهترین دوست و آدم عزیز زندگی من هست و خواهد بود و بی اندازه بزرگ و محترم
آن دسته بیمارین روحی که منتظر جنگ بین ما و آزار فرزندمان هستند هم بی شک در حسرت این آرزو خواهند ماند، به گمانم هر آدم معروفی مثل هر انسانی حق دارد بخشهایی از زندگیش را که دوست دارد در فضای مجازی به تماشای عموم بگذارد و بخشهایی را نه، هرگز با دروغ و دغل زندگی نکردم و نمیکنم و همچنان به روش تلاش و کوشش و جلو رفتنم در مسیری که دوست دارم تا زندهام ادامه خواهم داد، کسانی را هم که من و ما را قضاوت میکنند و قصد دارند تمام تلاشهایمان در عرصه کار و اجتماع را ندیده بگیرند و ما را شکستخورده بنامند، به خداوند بزرگ واگذار کردم و امیدوارم در سال نود و پنج با سختترین تغیرات و چالشهای زندگیشان مواجه بشوند تا دست از قضاوت آدمها بردارند، خوشبختی احساس درون ماست.
من بهاره رهنما در این بهار هزار و سیصد و نود و پنج خودم را زن خوشبخت و پر تلاشی میدانم که تغیرات زندگی رابا جرات و آغوش باز میپذیرد و هرگز کسی را مقصر اتفاقات شخصی عمرش نمیداند، این اولین و اخرین پیام من درباره این تنشهای اخیر بود و هست، حالا بیماران بیکار بروند تا ماهها این نوشته مرا تحلیل کنند! خدا را شکر به آمار اشتغال کشور با این جوابم أضافه کردم! من بعد به بازی احمقانهنون به نرخ روزخورهای اینترنی به هیچ عنوان تن نخواهم داد و در مقابل این افراد مجازی و فضای مجازی در این گونه موارد و سرک کشیدنها سکوت میکنم، در برخورد با آدمهای حقیقی هم همچنان بدون دروغ و ریا خود واقعی، سرزنده و خوشحال خودم هستم.
راز کاهش وزن و لاغری بهاره رهنما
داستان کم کردن وزن از کجا شروع شد؟
همهاش زیر سر پریاست (میخندد). الان که پریا به سن نوجوانی رسیده، احساس کردم دوست دارد مادر لاغرتر و بشاشتری داشته باشد یا حتی دوست دارد با هم به کوه برویم چون پریا ورزش را خیلی دوست دارد و با شنا، سوارکاری و تنیس هم به خوبی آشناست. انصافا انرژی خوبی هم به من داده؛ مثلا هر موقع که خسته میشوم، میگوید: «مامان! یک مورچه برای رسیدن به دانهاش هزار بار هم که شده تلاش میکند تا بالاخره دانهاش را به خانهاش ببرد، پس خسته نشو.»
برنامهریزی خاصی هم برای کمکردن اضافهوزن دارید؟
بله، با پریا قرار گذاشتیم در طول یک سال 20 کیلوگرم وزن کم کنم و خدا را شکر از بهمن ماه که این برنامه را گذاشتم، توانستهام 7 کیلوگرم کم کنم.
البته چاقی به ژنتیک هم خیلی ارتباط دارد.
صددرصد همینطور است. خانمهای خانواده ما این ژن را دارند و از یک سنی به بعد چاق میشوند اما با این همه فکر میکنم با کمی اراده میشود به وزن دلخواه رسید.
هیچوقت به این فکر نکردید که اگر کمی لاغرتر شوید، اتفاقهای بهتری حتی در ارتباط با کارتان میتواند بیفتد؟
واقعا این مساله هیچوقت مانع کارم نبوده. مشکل من چیز دیگری است؛ من آدمی هستم که وقتی خیلی از لحاظ فکری درگیرم، دوست دارم غذا بخورم، بهخصوص شیرینیجات و در یک زمانی چون هم درس میخواندم و هم کار میکردم، با خوردن سعی میکردم خودم را آرام کنم برای همین اضافهوزنم بیشتر شد.
گویا از طب سنتی هم در رژیمتان استفاده کردهاید.
همینطور است. ما در ایران گیاهانی داریم که بسیار ارزشمند هستند و به نظر من مثل جواهر میمانند. برای همین به توصیه پزشک از گیاهان و جوشاندههای طبیعی هم استفاده میکنم.
مثلا از جوشانده چه گیاهانی؟
از سبزیهایی مانند جعفری، گشنیز، شیرخشت و چای سبز.
بهنظرتان بهترین ورزش برای کمکردن وزن چیست؟
پیادهروی! باور کنید هیچ زحمتی ندارد فقط کافی است کفش خوب بپوشید و اراده کنید که وزنتان را پایین بیاورید. به نظرم پیادهروی حتی از لحاظ روانی به آدم خیلی کمک میکند چون باعث میشود در یک فضای باز فکر کنی و افکار ناخوشایندت را بیرون بریزی پس پیادهروی را جدی بگیرید.
ارتباطتان با پریا چگونه است؟
ارتباط بسیار خوبی با هم داریم. خواهرم سالهاست در خارج از ایران زندگی میکند و فاصله سنیام با مادرم هم زیاد است. برای همین از اول سعی کردم با پریا مثل یک دوست رفتار کنم.
فکر میکنید پریا هم این احساس عمیق را نسبت به شما دارد؟
بله، به نظرم هر آدمی جدا از تربیت و آموزشهایی که فرا میگیرد، یک ذات هم دارد و پریا ذاتا دختر عاقل و فرزانهای است. ضمن اینکه مدیریت خوبی هم در انجام امور مختلف دارد. برعکس من که آدم عجولی هستم و قلبم توی مشتم است، او منطقیتر است و خیلی خوب احساسات اطرافیانش را میفهمد. حتی یادم میآید وقتی 5-4 ساله بود، در بعضی از کارها من را راهنمایی میکرد.
شاید به این دلیل است که شما و پدرش دائم مشغول کار بودهاید.
شاید، اما باور کن من خیلی پریا را به خاطر کارم تنها نگذاشتم و سر بیشتر کارهایم او را بردهام یا مثلا اگر کار شهرستان قبول میکردم، حتما او را هم با خودم میبردم تا خیلی از هم دور نباشیم. ضمن اینکه باید بگویم خوشبختانه پریا پدربزرگ و مادربزرگهای خوبی دارد که بسیار او را حمایت کردهاند. شاید به همین دلیل هم است که دختر عاقل و فهمیدهای است چراکه بودن در کنار آنها او را پختهتر و با تجربهتر کرده است.
وقتی فهمیدید مادر شدید چه احساسی داشتید؟
حس قشنگی برایم بود. باور کن لطیفترین حس دنیا را آن زمان تجربه کردم. انگار تو از طرف خدا مامور شدهای که بندهای را به دنیا بیاوری و این خودش یک نوع خلقکردن است.
اما خیلی از خانمها از مادر شدن واهمه دارند و آن را به تاخیر میاندازند.
همینطور است اما من به دوستانم توصیه میکنم که ازدواج کنند و بچهدار شوند چون این کار در به بلوغ رسیدن و تکامل یک زن خیلی موثر است.
قشنگترین خاطرهای که برای پریا ساختید؟
یکبار برای پریا تمام بادکنکهای یک بادکنکفروش را خریدم و حدود یک هفته اتاقش پر از بادکنک بود که البته یکییکی میترکیدند و ما از صدایشان کلی وحشت میکردیم. خودم وقتی بچه بودم، همیشه دوست داشتم یک دنیا بادکنک داشته باشم برای همین این کار فانتزی را برای پریا انجام دادم.
چه چیزی از زندگیتان را مدیون مادرتان هستید؟
حس کمک کردن به دیگران. وقتی بچه بودم، همیشه زندگی یک نفر در خانه ما جریان داشت.
منظورتان چیست؟
مادرم کمک به دیگران را خیلی دوست داشت و برای همین یا برای کسی جهیزیه درست میکرد یا برای کسی به خواستگاری میرفت یا برای یک بیخانمان دنبال خانه میگشت. خلاصه هر روز یک ماجرای تازه در خانه ما اتفاق میافتاد.
دوست دارید پریا بیشتر از همه با چه چیزهایی در زندگی آشنا شود؟
دوست دارم دختر تلاشگر و فعالی باشد چون معنای زندگی را بهتر و زیباتر میتواند درک کند.