خانه پدری فرشته حسینی /تابلو های عجیبی که جنجالی شد
تصویر لو رفته از خانه پدری فرشته حسینی در اینستاگرام منتشر شد
فرشته حسینی متولد سال ۱۳۷۶ شمسی در ایران، بازیگر سینما ایران و افغانستان است. فرشته حسینی از پدر و مادری مهاجر، اهل افغانستان در تهران متولد شد و از دانش آموختگان اصغر محبی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران است. فرشته حسینی همچنین با بازی در فیلم رفتن به کارگردانی نوید محمودی در جشنواره بینالمللی فیلم مراکش موفق به کسب بهترین بازیگر زن برای بازی در این فیلم شد. فرشته حسینی به مدت ده سال در دوره های آموزشی بازیگری اساتیدی چون «اصغر محبی»، «آقای رحمانیان» و «خانم نصیرپور» آموزش بازیگری دیده است. عکس زیر از خانه پدری فرشته حسینی منتشر شد.
فرشته حسینی کیست؟
فرشته حسینی بازیگری را از تئاتر آغاز کرده است و در نمایش های «دوسیه»، «شازده کوچولو»، «من ماهی سیاه کوچولو هستم» ، «جنبش مبارزه علیه خشونت زنان» و من موجودی احساساتی هستم.
وی در کنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستندی هم بازی کرده است که از آن جمله میتوان به «من یک بازیگر شادم» ساخته بانو سامره رضایی، «رفتن» ساخته نوید محمودی اشاره کرد و همچنین در تعدادی فیلم کوتاه هم ایفای نقش کرده است. همچنین جدیدترین اثر سینمایی این بازیگر فیلم سونامی ساخته میلاد صدرعاملی می باشد که در این فیلم در کنار بازیگران مطرحی همچون بهرام رادان، مهرداد صدیقیان ، علیرضا شجاع نوری ، رعنا آزادیور ، علیرضا ورزنده، امیر شریعت، امیرمهدی ژوله و محمدرضا غفاری به ایفای نقش پرداخته است
فرشته حسینی و حواشی حضور در ایران
فرشته حسینی در صفحه اینستاگرامش متنی را منتشر کرد که باعث واکنش های مختلفی از طرف مردم و بازیگران شد. او در صفحه شخصیش نوشت :
من فرشته حسینی
متولد ایرانم از پدر و مادری افغانستانی.
چی باعث میشه کسی فکر بکنه من نباید از حقوق انسانی بهرهمند باشم؟
کی تصمیم میگیره که اجازه ی داشتن عزت نفس، حقوق برابر و آرامش رو به من نده ؟
چی باعث میشه وقتی میخواید کسی رو مسخره کنید بگید “ مثل افغانیا” میمونه؟
چی توی من وجود داره که شمارو انقدر آزار میده؟
چی باعث میشه به من بی احترامی کنید؟
چی باعث میشه انقدر بی رحم باشیم نسبت به هم؟
نژاد؟
کی تعیین کرده این مرزای احمقانه رو؟
این مرز ها قرار نیست که تعیین بکنه که چه کسانی رو باید دوست داشته باشیم و از چه کسایی متنفر باشیم بدون اینکه ارتباطی برقرار شده باشه.
قرار نیست هیچ مرزی مانع عشق ورزیدن و احترام بشه
واکنش ها به پست فرشته حسینی
این پست خانم حسینی با واکنش های مختلفی روبرو شد که علاوه بر حمایت مردم ، بازیگرانی چون سحر دولتشاهی و اشکان خطیبی با انتشار مطالبی در صفحات خود از وی حمایت کردند.
در ادامه مصاحبه ای کوتاهی از فرشته حسینی را قرار داده ایم که میتوانید در ادامه ملاحظه فرمایید :
ابتدا خودتان ن رو معرفی کنید و بگویید با توجه به محدودیتهایی که دختران افغانستانی با آن مواجهند چطور وارد عرصه سینما شدید؟
حسینی: سال ۱۳۷۶ در ایران متولد شدم و ۱۰ سال است با شرکت در دورههای آزاد آموزش بازیگری زیر نظر اساتیدی چون «اصغر محبی»، «آقای رحمانیان» و «خانم نصیرپور» وارد رشته بازیگری شدم.
فعالیتهای نمایشیم را از همان دوره ابتدایی شروع کردم و اولین کارم را سال چهارم ابتدایی کارگردانی کردم که توانست در سطح استان تهران مقام دوم را به خود اختصاص دهد و بعد از آن بود که کارگردانهای ایرانی توصیه کردند که این رشته را به صورت تخصصی دنبال کنم. من هم علیرغم مخالفتهایی که از سمت خانواده وجود داشت این رشته را ادامه دادم.
حسینی: بزرگترین مشکل بر سر راه دختران مهاجر برای ورود به عرصه فرهنگی و سینما مخالفتهای خانواده است که به دلیل عدم شناخت و به تبع آن بیاعتمادی به اینگونه فضاها صورت میگیرد که درواقع میتوان به عنوان بزرگترین سد بر سر راه دختران مهاجر از آن یاد کرد. از دیگر سو محدودیتهای کاری سینمای ایران برای فعالیت یک دختر افغانستانی است که از این منظر معتقدم اگر دختران و پسران ما خوب تلاش کنند میتوانند دوستان ایرانی را برای فعالیتشان متقاعد کنند که خود من نمونه بارز این مدعا هستم.
تاکنون در چند اثر نمایشی حضور داشتهاید؟
حسینی: من به خاطر حساسیتهای خانواده کار خودم را از تئاتر و نمایش شروع کردم و از ۹ تا ۱۲ سالگی بیشتر تئاترهای موزیکال و فرم بازی می کردم بعد از آن هم در نمایشهایی مانند «دوسیه»، «شازده کوچولو»، «من ماهی سیاه کوچولو هستم» حضور داشتم و یک نمایش با عنوان «جنبش مبارزه علیه خشونت زنان» هم بود که اولین گروه نمایشی در تهران بودیم که همزمان با ۶۰ کشور دیگر این نمایش را اجرا کردیم. البته من در کنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستندی هم بازی کردهام که از آن جمله «من یک بازیگر شادم» ساخته بانو سامره رضایی، «رفتن» ساخته نوید محمودی است و همچنین در تعدادی فیلم کوتاه هم ایفای نقش کردم.
در مورد راهیابی فیلم رفتن به اسکار بگویید؟
حسینی: فیلم رفتن برای شرکت در اسکار معرفی شده و باید ببینیم نظر کارشناسان در این زمینه چه خواهد. راهیابی به اسکار برایم بسیار با اهمیت است به طوری که مجموعه کاملی از ویدئوهای این جشنواره در سالهای پیش را در منزل نگهداری میکنم. حضور در این جشنواره همیشه از آرزوهایم بوده و این را بارها به مادرم گفته بودم. وقتی که آقای محمودی به من خبر دادند که رفتن نامزد اسکار شده از خوشحالی باورم نمیشد؛ بسیار حس خوب و خوشایندی بود خوشحالم که توانستهام کاری برای زنده کردن نام کشورم افغانستان در سطح جهان انجام دهم.
در مراحل تولید رفتن با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
حسینی: فضایی که در روزهای تولید بر گروه حاکم بود بسیار دوستانه بود. معمولا در تولید هر کار چه در میان دوستان ایرانی و چه گروههای افغانستانی یک سری مشکلات و اختلاف سلیقهها وجود دارد که کار را سخت میکند اما باید به جرأت بگویم که ما در مراحل ساخت فیلم رفتن با مشکلی مواجه نبودیم و فضا بسیار دوستانه و صمیمی پیش رفت. برای مثال ما همیشه سر صحنه از غذاهای آماده استفاده میکردیم، اما یک روز سر فیلم برداری که لوکیشن آن یک ساختمان نیمه کاره بود، آقای محمودی با یک دیزی آبگوشت سر صحنه آمدند و این حرکتشان باعث شد فضای کار متفاوت شده و یک جو دوستانه حاکم شود و در یک جمع دوستانه آن غذا را خوردیم که جای دوستان خالی بود.
آیا در طول زندگی به بازگشت به افغانستان اندیشیدهاید؟
حسینی: بله! واقعیتش اوایل میخواستم به افغانستان برگردم و در آنجا فعالیت کنم، اما به دلیل یک سری مسائل که خودم تجربه کردم فعلا تصمیمم عوض شده چرا که هنوز شرایط فعالیت را در داخل افغانستان مهیا نمیبینم. شاید باورتان نشود که دوستان از داخل افغانستان بیشتر از هر جای دیگر برایم مانع تراشی کردهاند.
و کلام آخر؛
زمانی از زندگی بود که دچار افسردگی شدید بودم به طوری که گمان میکردم هرچه تلاش میکنم پیشرفتی برای من وجود ندارد و این حس بسیار بدی را به من القا میکرد. اما حضور دوستانم و دلگرمیهای آنها به من انگیزه دوباره داد. آنها به من گفتند تو باید فرشته نجات دختران افغانستان باشی و همین انگیزهای شد برای ادامه فعالیتم. دوستانم معتقد بودند مردم افغانستان تنها مانده و آرزوهایشان را کشتهاند و تو باید الگویی برای دختران افغانستانی باشی و آرزوهایشان را در دلشان زنده کنی. این حرفها تأثیر شگرفی روی من گذاشت چنانچه دیگر از کار کردن خسته نمیشوم. من از خانوادههای افغانستانی تقاضا دارم رویاهای فرزندانشان را نکشند و بگذارند دخترانشان برای خود رویا و آرزو داشته باشند.