حوادث | حوادث اجتماعی | حوادث خانوادگی
قتل به خاطر فحش ناموسی و رکیک | چاقو را ناخودآگاه در گردنش فرو کردم!
خانواده مقتول از قاتل گذشتند!
رسیدگی به این پرونده از سال ۹۶ به دنبال وقوع درگیری خونین در بازار پاکدشت آغاز شد .در آن درگیری مرد ۳۲ ساله ای به نام بهرام که از ناحیه سینه چاقو خورده بود به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد.
با مرگ مرد جوان تحقیقات پلیسی آغاز و روشن شد بهرام و برادرش بهروز با مردی به نام بردیا درگیر بوده اند. ماموران پلیس به ردیابی بردیا پرداختند و وی را ردیابی و بازداشت کردند .
بردیا به درگیری خونین با بهرام اعتراف کرد و پای میز محاکمه ایستاد.
در آن جلسه نماینده دادستان از طرف رئیس قوه قضاییه و به نمایندگی از دو پسر خردسال قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد .
سپس بردیا به دفاع پرداخت و گفت :من سالها بود در بازار پاکدشت مغازه داشتم .آن روز برادر بهرام به نام بهروز برای خرید به بازار آمده بود اما نمیدانم چرا عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد .من به اعتراض کردم و گفتم بهتراست مقابل چشمان زن و بچه هایی که از بازار عبور میکنند فحش های رکیک ندهد .او سر همین موضوع با من درگیر شد اما دعوا با وساطت شاهدان پایان یافت و بهروز از بازار بیرون رفت. اما چند دقیقه بعد او همراه برادر و چند نفر از دوستانش به بازار برگشت و بار دیگر دعوا را از سر گرفت .او و برادرش به من حمله ور شدند و من برای دفاع از خودم چاقو کشیدم .اما چاقو ناخواسته به گردن برادر او فرو رفت و من از ترسم فرار کردم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به درخواست رئیس قوه قضاییه بردیا را به قصاص محکوم کردند .این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت اما با گذشته حدود پنج سال،قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را تأیید نکردند .آنها خواستند بردیا بار دیگر محاکمه و در جلسه دادگاه بررسی شود با درخواست قصاص، غبطه دو فرزند صغیره قربانی رعایت شده یا نه .
به این ترتیب بردیا بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
در آن جلسه همسر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت :من قیم هم دو پسرم هستند و از طرف آنها که هنوز به سن قانونی نرسیده اند درخواست قصاص داشتم. اما در این مدت خانواده بردیا بارها مقابل خانه ما آمدند و رضایت ما را جلب کردند .به همین خاطر من به نمایندگی از دو فرزند صغیرم حاضر به گذشته هستم . با اعلام گذشته این زن ،بردیا از جنبه عمومی جرم محاکمه شد .
وی وقتی روبه روی قضات ایستاد،سرش را پایین انداخت و اشک پشیمانی ریخت .
وی گفت : باور کنید من اصلاً مقتول را نمی شناختم و دعوایی با او نداشتم .دعوای من با برادرش به خاطر فحاشیهای او بود .من سعی کردم برادر او را آرام کنم اما او رفت و با بهرام برگشت. آنها به من حمله کردند و من برای دفاع از خودم چاقو کشیدم . من از مرگ بهرام و اینکه دو فرزند او حالا یتیم شدهاند پشیمان هستم. به همین خاطر دیه را پرداخت کردم و رضایت آنها را گرفتم . من حدود پنج سال است که در زندان هستم و شرایط سختی را گذرانده ام. در این مدت به اندازه کافی تنبیه شده ام و حالا تقاضا دارند تا قضات در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم و به زندگی عادی برگردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی و از جنبه عمومی جرم وی را به سه تا ده سال زندان محکوم کنند.