بازیگران زن؛ ستاره های این روزهای سریالها
با ستاره های زن سریال های ایرانی آشنا شوید.
دامون قنبرزاده نوشت:
«بعد از تعطیلی سینماها و گرم شدن بازار سریالسازی، فرصت بیشتری برای بازیگران زن به وجود آمد تا خودی نشان بدهند. اگر پاشنهی سینمای ما بیشتر روی چند چهرهی مردانه میچرخید، حالا به نظر میرسد زنها به ستارههای سریالها تبدیل شدهاند تا حدی که حتی مردها را هم زیر نفوذ خود گرفتهاند وغالباً بار اصلی درام را حمل میکنند.
تنوع نقشهای بازیگران زن نشان میدهد که چه ظرفیت خوبی برای به اثبات رساندن قدرت بازی آنها وجود داشت که شاید تا به حال به دلیل عدم تنوع داستانهایی که در سینما گفته میشد، چندان بروز پیدا نکرده بود.
مثلاً نگاه کنید به رعنا آزادیور در «زخم کاری». زنی آرام اما به همان اندازه ترسناک که تشنهی پول و قدرت است. هم معصوم است و هم ملعون. انگار گذشتهی تیرهوتارش، چراغ راه آیندهی رو به تباهی اوست. یکی از بهترین عکسالعملهایش زمانیست که ناگهان از زنی آرام به زنی خطرناک تبدیل میشود و به همسرش جواد عزتی حمله میکند تا حواس مرد را برای ادامهی کارهای خبیثانهاش جمع کند. این تغییر حالت ناگهانی، یکی از نقاط عطف بازی اوست. آزادیور یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ایفا میکند.
یا آزاده صمدی را در «میخواهم زنده بمانم» تماشا کنید که واقعاً آدم از او میترسد. نگاههای خیرهاش که انگار در تمام عمر حتی یک بار هم پلک نزده، در دل مخاطب آشوب به پا میکند. نگاههایی که همراه با تُن صدای خاص صمدی، به طرف مقابلش نفوذ میکند و او را از هم میدرد. چادر سر کردنهای عجیبش، تبدیل به موتیفی مرموز از شخصیت او میشوند و صمدی با همان چادر سر کردنها، برای خودش شخصیت میآفریند.
یا ژاله صامتی در «زیر خاکی» که کولاک میکند و با آن شخصیت ساده و صمیمی که زیر گریم و لباسهایی بامزه جا خوش کرده، طناز و درجهیک است و نشان میدهد یکی از بهترین بازیگران زنیست که میتواند اندازهی بازیگران مرد کمدی قدرت عمل داشته باشد.
سحر دولتشاهی در «میخواهم زنده بمانم» نیز هست. زنی صلحجو، باگذشت وعاشق. غمی عمیق در شکل نگاه و فرم لبهایش نهفته که تقابلش با حامد بهداد را دیدنی میکند. تغییر حالتش از خشم و نفرت به صلح و آشتی عالیست.
همگی این بازیگران، با تمام حسوحالهای متفاوتی که نقش میزنند، زنان عملگرایی هستند که نبض مردها را در دست دارند. زنان مقتدری که تاکنون در فیلمهای سینمایی نمونههای چندانی از آنها ندیده بودیم.»