اخبار / اخبار سیاسی
ماجرای محاکمه روحانی چیست ؟
ماجرای درخواست محاکمه روحانی از سوی برخی اصولگرایان شبیه به سریالهای ترکیهای شده است که گویا هرچه نگاه میکنیم، پایانی بر آن نیست و ظاهرا این دسته از اصولگرایان خیلی هم اهل سریالدیدن شدهاند که تنها منبع استنادیشان برای محاکمهکردن روحانی، تراوشات ذهنی مطرحشده در سریال گاندو است که اطلاعاتی درهمآمیخته و روایتی مخدوش، غیرمستند و بعضا خیالپردازانه را به جای تاریخ هشت سال دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تحویل میدهد.
همین چند روز پیش بود که جواد نیکبین، نماینده کاشمر در مجلس، در تذکری خطاب به قالیباف و دیگر نمایندگان گفت: «بهتر است هیئترئیسه مجلس به صداوسیما دستور بدهد یا سریال گاندو را تعطیل کند یا اینکه محاکمه حسن روحانی، رئیسجمهوری سابق، زودتر شروع شود. کمکم صبر مردم سر آمده است. آقای اژهای که پروندههای بزرگی را در این کشور بررسی کرده و شجاعانه آن را به پایان رسانده، باید پروندههای تخلفاتی را که مجلس یازدهم و کمیسیون اصل 90 و... بررسی کرده و خیلی از خیانتهایی که دولت سابق انجام داده و پروندههای آن را به قوه قضائیه ارسال کرده است، بررسی کنند. مصلحتسنجی در محاکمه حسن روحانی و تیمی که خیانت کردهاند، درست نیست. یا گاندو که هماکنون پخش میشود دروغ است یا اینکه صحت دارد؛ اگر دروغ است بهتر است پخش آن را قطع کنند و اگر موضوعات مندرج در سریال صحت دارد باید هرچه سریعتر روحانی و تیم منتسب به او را محاکمه کنند».
محاکمه روحانی در دولت سیزدهم
حمید رسایی نیز با همین مضمون در توییتی نوشت: «بعد از دیدن آخرین قسمت سریال گاندو2 به این نتیجه میرسیم که ما موفق شدیم دبیر دوم سفارت انگلیس را عامل نفوذی خود کنیم؛ درحالیکه انگلیس سالهاست یکی از مقامات کشور ما را عامل خود کرده بود. اکنون مهمترین سؤال مردم این است که آیا او محاکمه میشود؟»
این اتهامزنیها در حالی است که همه میدانند تصمیمات کلان در حوزه سیاست خارجی در نهادهای بالادستی مانند شورای عالی امنیت ملی گرفته میشود؛ موضوعی که مقام معظم رهبری هم در تاریخ 12 شهریور سال جاری مطرح کردند و با تأکید بر اینکه سیاست خارجی در همه جای دنیا در مجامع بالادستی تعیین میشود و نه در وزارت امور خارجه، گفتند: «وزارت امور خارجه در تعیین سیاستها مشارکت دارد اما تصمیمگیر نیست، بلکه مجری است. در کشور ما نیز سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی با حضور مسئولان تعیین میشود و وزارت امور خارجه باید با شیوههای خود، آن را اجرا کند».
البته درخواست محاکمه روحانی محدود به دوران پساروحانی نیست و برخی اصولگرایان ید طولایی در این زمینه دارند؛ مثلا بهمن سال گذشته بود که گفته شد در کمیسیون اصل 90 شکایت تعداد زیادی از مردم علیه روحانی اعلام وصول شد. آن زمان خضریان، سخنگوی این کمیسیون گفت: «۲۲۰ هزار نفر از آحاد مختلف مردم شکایتی از رئیسجمهور مشتمل بر ۱۶ بند، پیرامون موضوعات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تقدیم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس کردهاند... . با توجه به تنوع موضوعات مطرحشده در این شکواییه، به فراخور موضوعات، کمیتههای مختلف کمیسیون در این خصوص تشکیل جلسه داده و موضوع را بررسی خواهند کرد و سیر قانونی طی خواهد شد و کمیسیون اصل ۹۰ با توجه به وظیفه ذاتی خود در چارچوب قانون اساسی به این موضوع ورود کرده و به طرز کار آن رسیدگی خواهد کرد».
البته همان زمان هم به نظر میرسید چنین تحرکاتی بیشتر برای بالابردن سطح فشار بر روحانی است تا یک پیگیری دقیق از باب وظیفه نظارتی مجلس. هرچند این فشارها فقط محدود به درخواست محاکمه نبوده و بعضا مشاهده شده که انتقاد جای خود را به طلب مرگ داده است؛ مثلا مجتبی ذوالنوری در قامت نمایندگی مجلس خواستار مرگ روحانی هم شده بود. او در آبان 99 در توییتی نوشت: «جناب روحانی! اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواستِ اکثر مردم از امام ذکر میکنید، امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمیشوند. با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود».
حالا پرسش مهم این است که چرا اکنون که روحانی دیگر مسئولیتی ندارد و کار در اختیار اصولگرایان است، چنین فشارهایی خاصه در حوزه سیاست خارجی به او و تیم دیپلماسی دولتش وارد میشود؟ و برخی نیروها با طرح کلیدواژه محاکمه روحانی چه هدف یا اهدافی را دنبال میکنند؟
زیباکلام: تندروها با دینامیت بازی میکنند
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در پاسخ به این پرسش به «شرق» گفت: «هدف اصلی این جوسازیها بهانحرافبردن افکار عمومی است. اگر یادتان باشد اواخر خرداد و اوایل تیر، یعنی زمانی که نتیجه انتخابات مشخص بود و آقای رئیسی برنده انتخابات شده بود، آقای روحانی چند بار گفت که همهچیز برای امضای توافق وین آماده است و در این توافق مشخص شده که تحریمها باید رفع شود، چه اشخاصی از لیست تحریم خارج میشوند، ایران باید در چارچوب آژانس چه کارهایی انجام دهد، طرفهای غربی باید چه کار کنند و... . روحانی چند بار این مسائل را مطرح کرد و گفت که امروز امکان لغو تحریمها وجود دارد. دولت آقای رئیسی روی کار آمد و انتظار این بود که نخستین و مهمترین کارش ادامه مذاکرات وین و بهسرانجامرساندن آن باشد، اما چنین نشد و هرچه جلوتر آمدیم، دیدیم که گویا هیچ برنامهای برای این منظور وجود ندارد. دور جدید مذاکرات هستهای در وین که آقای عراقچی آن را پیش میبرد، با هماهنگی همه نهادهای بالادستی بود و همه از جزئیات آن اطلاع داشتند و جالب است که هیچ نهادی با آن مخالفت نکرد و طبیعی بود که دولت آقای رئیسی کار سختی در پیش نداشته باشد و همان مذاکرات را ادامه دهد تا تحریمها رفع شود، اما آقای رئیسی هیچ تصمیمی نگرفت؛ زیرا برنامه خاصی با نفرات مشخصشدهای برای این کار وجود نداشت».
او ادامه داد: «آقای رئیسی از فروردین 1400 میدانست که اگر رئیسجمهور شود، یکی از مهمترین مسئولیتهایش مذاکرات وین است و میتوانست از همان زمان مشخص کند که چه فردی قرار است مذاکرهکننده باشد و شکل مذاکره باید چگونه باشد؛ اما هیچکدام از اینها در دستور کار قرار نگرفت و حالا معلوم نیست شخص مذاکرهکننده عراقچی خواهد بود یا خیر؟ هیچچیز مشخص نیست، اما همه اینها لزوما دلیل فشارهای اخیر با عنوان محاکمه روحانی نیست. نیروهای رادیکال اصولگرا چند سال مدام به روحانی گفتند چرا تمام تمرکزت را بر برجام گذاشتهای؟ گفتند چرا برای دولت رفع تحریمها به این میزان اهمیت دارد؟ آنها مدام شعارهای توجه به داخل را مطرح میکردند و میگفتند به جای تمرکز بر موضوع مذاکرات باید از منابع داخلی خودمان استفاده کنیم و نمیخواستند قبول کنند تا زمانی که تحریمها به قوت خود باقی است، امکان استفاده از ظرفیتهای داخلی هم فراهم نمیشود. حالا آنها که دولت فعلی را مقبول میدانند، بهراحتی نمیپذیرند که رئیسی و دولتش وارد مذاکراتی شود که ادامه کار روحانی است. برای آنها خوب نیست که مشخص شود باید اولویت دولت رفع تحریمها باشد؛ بنابراین چارهای نداشتند جز اینکه بگویند برای دولت رئیسی مهم نیست که برجام احیا میشود یا نه. از سوی دیگر به روحانی و تیم دیپلماسی دولت وقت هم اتهامهایی ازجمله ارتباط با غربیها را بزنند تا مذاکره در دولت رئیسی را با مذاکره در دولت روحانی متفاوت جلوه دهند».
زیبلاکلام همچنین گفت: «همه میدانیم که مذاکرات هستهای و توافقنامه برجام زیر نظر همه نهادهای بالادستی بوده است. اتفاقا آقای ظریف هم مورد اعتماد مقام معظم رهبری بود. با این اوصاف این سخنان که روحانی و ظریف و دیگر دولتیها در موضوع مذاکرات هستهای دچار عمل مجرمانهای شدهاند، صرفا هوچیگری است. من بهصراحت میگویم که تندروها با دینامیت بازی میکنند. آنها تصور میکنند حالا که آمریکا از افغانستان خارج شده، یک شکست بزرگ را تجربه کرده است و نزد جامعه بینالمللی آبرویی ندارد؛ پس حالا ایران دست برتر را دارد و میتوان مذاکرات را به تعویق انداخت تا بینی آمریکا به خاک مالیده شود و توجه ندارند که اتفاقا آمریکا در افغانستان سیاست تازهای را پیش گرفته و طالبان نیروی مورد اعتماد این کشور است و هیچ بعید نیست در آینده و بعد از تشکیل احتمالی دولت طالبان، شاهد ائتلاف عربستان، افغانستان، پاکستان و آمریکا باشیم».
زیدآبادی: نیروهای رادیکال را نباید جدی گرفت
احمد زیدآبادی، فعال و تحلیلگر سیاسی نیز درباره علت تشدید فشارها بر روحانی به «شرق» گفت: «آقای روحانی و تیم دیپلماسی هر کاری که در حوزه مذاکرات هستهای انجام دادند، با اطلاع تمام نهادها و مقامات عالی نظام ازجمله رهبری، مجلس، قوه قضائیه و شورای عالی امنیت ملی بوده است. علاوه بر این، آنهایی که امروز خواستار محاکمه روحانیاند، پاسخ دهند که اگر روحانی، ظریف یا هر فرد دیگری تخلفی کرده یا حتی جرمی مرتکب شده است، چرا در زمان مسئولیت آنها از طرقی مانند عزل، استیضاح یا محاکمه استفاده نشد؟ اتفاقا ما همواره شاهد بودیم که رهبری حمایت زیادی هم از دولت میکرد. به این دلایل است که من باور دارم طرح موضوع محاکمه روحانی بیشتر شبیه به یک سرگرمی برای برخی نیروهای اصولگراست و حتما چنین مسئلهای به وقوع نمیپیوندد».
او درباره اینکه چرا برخی نیروها مذاکره تلفنی رئیسی با رئیسجمهور فرانسه را دیپلماسی فعال قلمداد میکنند اما اتفاق مشابه در دولت روحانی را تساهل دستگاه دیپلماسی میدانستند، بیان کرد: «به هر حال آن زمان قدرت دستشان نبود و حالا قدرت را در اختیار دارند. اصولگرایان معمولا وقتی خارج از قدرت قرار دارند، به نقد همهچیز میپردازند و کاری ندارند نقدشان چقدر دقیق است و وقتی خودشان در قدرت مستقر میشوند، هر کاری که درست تشخیص دهند، میکنند».
او همچنین درباره اینکه آیا دولت رئیسی تأمینکننده خواسته برخی نیروهای رادیکال خواهد بود یا سعی میکند مذاکرات هستهای وین را به سرانجام برساند، مطرح کرد: «دولت در رویارویی با مشکلات عدیده کنونی میداند که راهی جز مذاکره وجود ندارد. خزانه دولت خالی است و در چنین وضعیتی کاری از پیش نمیرود. تندروها را هم خیلی نباید جدی گرفت. نه کسی به حرف آنها گوش میکند و نه حتی خود آنها تا آخر بر حرفشان ایستادگی میکنند و در مقطع کنونی شخصیت مهمی را سراغ ندارم که مخالف مذاکرات و بهتوافقرسیدن در موضوع برجام باشد».
زیدآبادی در پایان در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه آیا برخی نیروها از ابتدا برای آنکه بهسرانجامرسیدن مذاکرات به نام روحانی و دولتش ثبت نشود، مانع بر سر راه دولت وقت ایجاد میکردند، گفت: «بحث این نیست که به نام چه کسی ثبت شود، بحث قدرت است. در ایران جدال بر سر قدرت بیش از هر کشوری در میان جناحهای سیاسی دیده میشود. آنها میخواستند خودشان در قدرت باشند و از هر طریقی رقیب را که دولت روحانی و اصلاحطلبان بودند، میزدند».