کودکی که زیر آوار دفن شد 20 دی 99 + جزئیات
ریزش آوار جان کودک ۱۱ ساله را در زرندیه گرفت.
دفن شدن کودک ۱۱ ساله زیرآوار
صیدی سرپرست مرکز حوادث و فوریتهای پزشکی ساوه گفت: ریزش آوار جان کودک ۱۱ ساله را در زرندیه گرفت.
با گزاش یک مورد حادثه آوار ریختگی تیم عملیاتی اورژانس ۱۱۵ زاویه به روستای قاسم آباد شهرستان زرندیه اعزام شد.
او اضافه کرد: متاسفانه در این حادثه دلخراش یک کودک ۱۱ ساله به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.
ناپدید شدند؛ مبهم و معمایی و داستان گمشدن شان سر به مهر باقی مانده است. هیچکس نه داستان گمشدنشان را میداند و نه از سرنوشتشان خبری دارد. حالا خانوادههایشان ماندهاند با کولهباری از انتظار. هنوز چشمانتظارند. چشمانتظار یک سرنخ یا ردی از کودکانشان که در دهه ۹۰ به طرز مرموزی ناپدید شدهاند. از سال ۹۰ کودکان زیادی گم شدند. هنوز تصاویرشان در فضای مجازی منتشر میشود. عکسها دست به دست میچرخد، اما هیچ ردی نیست. پروندههای گمشدگان با وجود گذشت سالها در جریان است. جستوجوها ادامه دارد. پلیس هم گاهی با انتشار تصاویرشان به دنبال نشانی از آنهاست.گم شدن کودکان در آخرین دهه قرن ۱۴ عذابی تلخ بر دل خانوادههایشان گذاشته است.
مژدگانیهای میلیونی هم آنها را به کودکانشان نرساند؛ وقتی گم شدند، انتظار سختی را بر چشمان بارانی مادر و دل تکیده پدرشان گذاشتند. سالها انتظار برای دیدن چهره فرزندشان ویرانکننده است. در خیال موهایشان را شانه میکنند و لالایی میخوانند. مگر میشود در چشم به هم زدنی ناپدید شده باشند. وقتی گم شدند، لبخند هم در خانهشان گم شد. گرد پیری، چون غباری روی تک تک چهره هایشان نشست. پیر شدند؛ پیر انتظار. در دلشان صد آرزو نقش بسته بود، اما در آرزوی دیدار کودکانشان دلشان شکست. با هر تماسی روزنه امیدی به دلشان روانه میشود، اما حسرت دیدار را پایانی نیست.
مهر سال ۹۰ شهیاد سلیمانزاده هشتساله ناپدید شد. او نخستین کودک گمشده دهه ۹۰ است. کودکی که هرگز پیدا نشد. او پس از تعطیلی از مدرسه سوار خودروی مردان ناشناسی شد. با ربودهشدن این کودک بازار شایعات در ارومیه داغ شد. سه روز پیش از ربودهشدن شهیاد پسربچه دیگری گروگان گرفته شده بود؛ همین هم شد که کودکربایی زنجیرهای شایعه شود.
اما این آدمرباییها زنجیرهای نبود. کودک ۱۱ساله ربودهشده در سیستانوبلوچستان پیدا شد، اما از شهیاد خبری نشد. هیچ آدمربایی با خانواده آقای سلیمانزاده تماس نگرفت و هیچ درخواست پولی نشد. این درحالی بود که این خانواده با هیچکس اختلافی نداشت و علت این ربایش را نمیدانستند. از زمان فقدان کودک هشتساله پلیس آگاهی استان وارد عمل شد. اما رد پایی از شهیاد پیدا نکرد. در و دیوار شهر پر شد از عکسهای شهیاد تا شاید نشانی از این پسر هشتساله پیدا شود. اما با وجود گذشت یکدهه از ربایش شهیاد، پسر هشتساله ارومیهای، خانوادهاش چشمانتظار دیدار پسرشان هستند تا بار دیگر او را به آغوش بگیرند.
پدرش میگوید: «همه جا را زیر پا گذاشتیم. عکسهای شهیاد را همه جا پخش کردیم، اما پیدا نشد که نشد. همکلاسیهایش میگفتند جلوی در مدرسه سوار خودرو پژو ۴۰۵ شده است، اما هویت راننده و سرنشین آن مشخص نشد. هنوز هم عکسهایش را در صفحات مجازی منتشر میکنیم، گاهی تماسهایی گرفته میشود و اطلاعاتی میدهند. هر بار دلخوش میشویم، اما بینتیجه است.»
امیدم نابود شد
سجاد رئوفی گمشده سال ۹۱ است؛ پسربچه چهارسالهای که در نزدیکی محل کار پدرش ناپدید شد. از او هم هیچ نشانی نیست. تنها آخرین تصویری که از او به یاد مانده، همان لباسهایی است که به تن کرد تا همراه پدرش به سر کار برود. با گمشدن سجاد زندگی خانواده آقای رئوفی هم ویران شد. دیگر هیچ چیز و هیچکس نتوانست جای کودک گمشدهشان را بگیرد.